تبلیغات ویژه وبلاگ

۱۳۸۹ فروردین ۲, دوشنبه

فلسفه هفت سین


فلسفه هفت سین

عدد هفت نزد ايرانيان باستان مقدس بود و به خاطر ستارگان هفتگانه يعنی زهره ، مشتري ، عطارد ، زحل ، مريخ ، زمين و خورشيد عدد هفت را گرامی می داشتند. نياكان ما كه زرتشتی بودند ، اعتقاد داشتند كه عقل مقدس يعنی اهورامزدا كه به او سپند مينو نيز گفته می شد ، شش وزير بزرگ به نام امشاسپندان دارد كه يعنی مقدسان جاويدان و اين شش امشاسپند با سپندمينو تشكيل (هفت سپند) می دهند. علت اين كه هفت سين به راستی هفت سين است ، اشاره به هفت امشاسپند است و چون كلمه سپند با سين شروع می شده ، روی اين اصل به علامت آن هفت مقدس جاودانی ، چيزهایی در نظر گرفته شده كه هم با حرف سين شروع شده باشند و هم مورد استفاده مثبت بشر واقع شوند.

کشف علمی گرایش مغز انسان به عدد هفت :

آزمايش هاي بيشمار روانشناسانه نشان مي دهد که به صورت ميانگين ، طولاني ترين توالي که فرد قادر به ياد آوردن آن خواهد بود ، توالي متشکل از هفت گزينه است اين محدوديت که روانشناسان آن را «عدد جادويي هفت» مي خوانند ظرفيت عادي مغز يا حافظه فعال مغز است.

اکنون دانشمندان با ارائه الگويي از فعاليت هاي مغزي روشي را براي توضيح دليل وجود اين عدد جادويي ذهني ارائه کرده اند در صورتي که حافظه طولاني مدت را کتابخانه اي بزرگ از کتابهاي چاپي بزرگ در نظر بگيريم ، حافظه فعال تخته سياهي است که اطلاعات با سرعتي بالا بر روي آن نوشته شده و پاک مي شوند اين تخته سياه که پيوستگي يک فکر با فکر ديگر را نيز حفظ مي کند، محل محاسبات سريع و آشفته نيز خواهد بود و مي تواند کلمات گفته شده که شماره تلفن را اعلام کرده اند، به اعداد تبديل کرده تا مورد استفاده قرار گيرند.

آزمايش ميزان گنجايش اين تخته سياه بسيار ساده است، با نگاه کردن به ليستي 10 گزينه اي مي توان دريافت که اکثر افراد پس از مدتي قادر به ياد آوردن تنها هفت مورد از آن هستند و هرچه ليست ذهني طولاني تر شود ميزان اشتباه و فراموشي نيز افزايش پيدا مي کند.

محققان در دانشگاه کاليفرنيا به منظور درک اين فرايند تصويري از چگونگي واکنش نورون ها در زمان يادآوري توالي اطلاعات ارائه کرده اند. زماني که فرد جمله اي مانند «اين بهترين زمان بود ، اين بدترين زمان بود» را مي شنود ، خوشه اي از نورون ها پس از هر کلمه روشن مي شوند و در زمان واکنش هر يک از خوشه ها، خوشه ديگر به صورت آني خاموش مي شود و از آشفته شدن جملات جلوگيري مي کند.

در اين مدل برانگيخته شدن هر يک از خوشه ها نقطه اي را به وجود مي آورد و مغز از ميان اين نقاط به يکديگر مسيري ايجاد مي کند ، هرچه انرژي انگيزشي يکي از خوشه ها بالاتر باشد فعاليت ديگر خوشه ها در توالي سريعتر متوقف شده و مسير يکپارچه و قدرتمندي را به وجود مي آورد.

زماني که فرد جمله را به ياد مي آورد ، مغز اين مسير را نقطه به نقطه دنبال مي کند تا اين توالي را از نو بسازد و با طولاني تر شدن جمله توانايي خوشه هاي نوروني در متوقف کردن فعاليت ديگر خوشه ها کاهش پيدا کرده و مسير را تضعيف مي کند به ياد آوردن هفت گزينه نيازمند خاموشي خوشه هاي نروني 15 بار بيشتر از به ياد آوردن سه گزينه است که اين ميزان براي به ياد آوردن 10 گزينه و 20 گزينه به ترتيب 50 برابر و صد برابر بيشتر خواهد شد که از نظر بيولوژيکي امري غير ممکن است.

بر اساس گزارش ام اس ان بي سي ، تنها استثنا در مورد فعاليت حافظه فعال مغز بر اساس اين الگو در مورد مبتلايان به اوتيسم است که گاهي قادرند بيش از 100 رقم غير متوالي را با يک بار خواندن به ياد آورند زيرا ظاهرا مغز آنها توانايي ساخت مسير قدرتمند تري را نسبت به مغزهاي عادي دارد.

فلسفه عدد هفت در اسلام:
آسمان هفت طبقه دارد . فرعون در خواب هفت گاو چاق و هفت گاو لاغر را ديد كه گفتند هفت سال خشكسالی و هفت سال فراوانی می شود. جهنم هفت طبقه دارد . گناهان اصلی هفت عدد است . پيش از اسلام در بين اعراب ، هفت بار طواف دور كعبه مرسوم بوده و در سنت اسلامی نيز چنين است . هفت نفر قاری قرآن معروف بودند ، هفت بار شستن اشياء ناپاك و قرار گرفتن هفت عضو بدن هنگام نماز بر زمين نيز مذكور است .

عدد هفت در تمدن های باستانی:
مردم بابل عدد هفت را مقدس می شمردند ، طبقات آسمان و زمين و سيارات هفت بوده است ، ايام هفته هفت روز است.

هفت از نظر مذاهب و مکاتب:
به عقيده هنديها در آئين برهما انسان هفت بار می ميرد . عروس و داماد بايد هفت قدم به اتفاق هم بردارند. هفت قدم جلو رفته و قسم می خورند ، در آئين زرتشت هفت فرشته مقرب وجود دارد. در تورات مذكور است كه هفت نر و ماده را با خود برگير تا نسلی بر جهان بماند.

هفت در آئين مسيح :
هفت معجزه ، از 33 معجزه را مسيح در انجيل ذكر كرده است ، در انجيل از هفت روح پليد صحبت شده است ، به نظر فرقه كاتوليك ، هفت نوع شادی و هفت غسل تعميد وجود دارد.

هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم يك كوچه ايم

هفت در تاريخ ایران باستان:
همراهان داريوش با خود او هفت نفر بودند، در نقش رستم در بالايی آرامگاه داريوش ، هفت نقش ملاحظه ميشود .اژدهاي هفت سر معروف است . هفت پسر گشتاسب به هفت راهزن تبديل شدند و هفت خوان رستم و اسفنديار معروف است.

سفره هفت سین

سفره‌ای است كه ايرانيان هنگام نوروز می‌‌آرايند. آنچه كه در اين سفره قرار می گيرد، بايد دارای خصوصيت زير باشد: 1.پارسی باشد؛
2.با بند واژه‌ی «س» آغاز شود؛
3.ريشه‌ی گياهی داشته باشد؛
4.خوردنی باشد؛
5.اسم مركب نباشد؛
6.براي بدن سودمند باشد؛

بنابراين هر آنچه كه دارای اين ويژگيها نباشد - اگر چه با بندواژه‌‌ی «س» هم آغاز شده باشد - نمی‌توان جزء هفت‌ سين به حسابش آورد. در زبان پارسی، تنها هفت چيز هستند كه اين ويژگيها را دارا هستند:
1.سير : به نام و عنوان اهورامزدا
2.سيب: به نام و عنوان سپندارمذ (اسفند)
3.سبزي: به نام فرشته‌‌ی ارديبهشت
4.سنجد : به نام فرشته‌ی خرداد 5
.سركه: به نام فرشته‌ی امرداد
6.سمنو : به نام فرشته‌ی شهريور
7.سماق: به نام فرشته‌ی بهمن

از عناسر سفره هفت سين در تعبيری ديگر اينگونه ياد مي شود:
1.سير: برای پاكيزگی
2.سركه: برای پاكيزگی
3.سماق: برای پاكيزگی
4.سنجد: تولد
5.سمنو: نماد خوبی و رشد گياه
6.سبزه: موجب فراوانی بركت ميشود
7.سيب: نمادي از زايش

هرچند كه در سفره هفت سين بايد به هرحال هفت جزء كه با آواي «سين» آغاز م‌شوند (نمادي از «سپنتا») چيده شود، ولي براي زينت و چيدمان دلپذيرتر سفرهٔ هفت سين، تقريباً همهٔ خانواده‌هاي ايراني اجزاء ديگري هم در سفره مي‌چينند و در آرايش و رنگاميزي سفره شان نهايت خوش سليقگي را اعمال مي‌كنند. آينه و قرآن كريم نيز در كنار آن هم از اجزائي است كه تقريباً در هر سفرهٔ هفت سيني چيده مي‌شود. برخي بر اين باورند كه سكه كه نماد «دارايي» وآب كه نماد «پاكي و روشنايي» است والبته ماهی قرمز که نشانی از پاکی آب دارد(ایرانیان بر این عقیده اند که اگر آبی پاک است حیاتی در آن جریان دارد به همین خاطر است که در اکثر جاهایی که از آب غنات استفاده میشود از قدیم ماهی رها میشده است)

هفت سين قرآني

1- سلامٌ قولاً مِن رَبِّ رحيم.( يس/58) از جانب پروردگار [ي] مهربان [ به آنان] سلام گفته مي شود. اين نداي روح افزا و نشاط بخش و مملو از مهر و محبت خدا ، چنان روح انسان را در خود غرق مي كند و به او لذت ، شادي و معنويت مي بخشد ، كه با هيچ نعمتي برابر نيست ، آري شنيدن نداي محبوب ، ندايي آميخته با محبت و آكنده از لطف ، سرتا پاي بهشتيان را غرق سرور مي كند ، كه يك لحظه ي آن بر تمام دنيا و آنچه در آن است برتري دارد. از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله روايت شده : " در همان حال كه بهشتيان غرق در نعمتهاي بهشتي هستند نوري بر بالاي سرايشان آشكار مي شود ؛ نور لطف خداوند كه بر آنها پرتو افكنده است. پس ندايي بر مي خيزد كه "سلام بر شما اي بهشتيان" ، نظر لطف خداوند چنان بهشتيان را مجذوب مي كند كه از همه چيز جز او غافل مي شوند ، و همه نعمتهاي بهشتي را در آن حال به دست فراموشي مي سپارند.

2- سلامٌ علي نوح ٍ في العالمين . ( صافات /79) درود بر نوح در ميان جهانيان. چه افتخاري از اين برتر و بالاتر كه خداوند بر حضرت نوح عليه السلام ، سلام مي فرستد ، سلامي كه در ميان جهان و جهانيان باقي مي ماند و تا دامنه قيامت گسترده مي شود ، سلام خدا توأم با ثناء جميل و ذكر خير بندگانش در قرآن كريم ؛ كمتر سلامي به اين گستردگي و وسعت درباره كسي ديده مي شود ، به خصوص اينكه لفظ " العالمين" معني وسيعي دارد كه نه تنها همه انسانها ، بلكه عوالم فرشتگان و ملكوتيان را نيز در برمي گيرد.

3- سلامٌ علي اِبراهيم . ( صافات/109) درود بر ابراهيم. در آيات پيش از اين آيه ، به چگونگي بشارت دادن فرزندي بردبار و پراستقامت بر حضرت ابراهيم ، و جريان دستور ذبح اسماعيل - فرزند ايشان - و تسليم بودن هر دوي آنها بر اين امر به ميان آمده است ك پس از ياد آوري اين قضايا ، خداوند مي فرمايد: سلام بر ابراهيم [ آن بنده مخلص و پاك باد.]

4- سلامُ عـَلي موُسي و هارون . (صافات/120) " درود بر موسي و هارون." درآيات پيش از اين آيه ، خداوند ضمن آياتي ، جريانات حضرت موسي و هارون را نقل مي فرمايد: - ما اين دو برادر و قوم آنها را از اندوه بزرگ رهايي بخشيديم . ( صافات/115) - ما آنها را ياري كرديم تا آنها بر دشمنان نيرومند خود پيروز شدند . ( صافات/116) - ما به آن دو ، كتاب آشكار داديم . ( صافات/117) - ما آن دو را به راه راست هدايت نموديم . ( صافات/118) - ما ذكر و ياد خير آنها را در اقوام بعد باقي وبرقرار ساختيم . ( صافات /119) و بعد از يادآوري موارد فوق خداوند برآن دو سلام مي رساند. سلامي از ناحيه پرودگار بزرگ و مهربان. سلامي كه رمز سلامت در دين و ايمان در اعتقاد و مكتب، و در خط و مذهب است. سلامي كه بيانگر نجات و امنيت از مجازات و عذاب اين جهان و آن جهان است.

5- ؟سلامُ علي آلِ ياسين . ( صافات/130) درود بر پيروان الياس (1) خداوند مي فرمايد: ما نام نيك الياس را در ميان امتهاي بعد جاودان كرديم.( صافات /129) امتهاي ديگر ، زحمات اين انبياء بزرگ ( الياس وسلاله ي او ) را كه در پاسداري خط توحيد، و آبياري بذر ايمان منتهاي تلاش و كوشش را به عمل آوردند ، هرگز فراموش نخواهند كرد ، و تا دنيا برقرار است ياد و مكتب اين بزرگ مردان فداكار زنده و جاويدان است. تعبير به " ال ياسين" به حاي" الياس" يا به خاطر اين است كه ال ياسين لغتي در واژه " الياس" بوده و هر دو به يك معني است ، و يا اشاره به الياس و پيروان او است كه به صورت جمعي آمده است.

6- سلامٌ عـَليكُم طِبتُم فادخـُلوُها خالدين . ( زمر/73) " ... سلام برشما ، خوش آمديد ، در آن درآييد [ و] جاودانه [ بمانيد] در اين آيه ، خداوند مي فرمايد كه بهشتيان وقتي به بهشت مي رسند ، در حالي كه درهاي آن گشوده شده است ، در اين هنگام نگهبانان بهشت ، آن ملائك رحمت به آنها مي گويند : سلام بر شما ، گوارا باد اين نعمتها بر شما ، داخل بهشت شويد و جاودانه بمانيد.

7- سلامُ هيَ حتّي مَطلَعِ الفـَجر. ( قدر/5) [ آن شب] تا دم صبح ، صلح و سلام است . اين آيه ، در توصيف شب قدر است . آن شبي است كه قرآن درآن نازل شده و عبادت و احياء آن معادل هزار ماه است ، خيرات و بركات الهي در آن شب نازل مي شود و رحمت خاص الهي شامل بندگان مي گردد و فرشتگان و روح در آن شب نازل مي گردند. به اين ترتيب ايرانيان سفره هفت سيني ايراني با تدين و خلوص نيست را به استقبال سال نو مي فرستند پيشاپيش نوروزتان پيروز.
ادامه مطلب

۱۳۸۸ اسفند ۲۷, پنجشنبه

متولدین اسفندماه


متولدین اسفند، نماد : حوت.

ويژگي‌ها و خصوصيات‌ كلي‌ متولدين‌ اسفند ماه‌: خلاق‌، با قدرت‌ تخيل‌ قوي‌، حساس‌، زود رنج‌، دلسوز و با احساس‌ و دل‌ رحم‌، رئوف‌، رحيم‌ و مهربان‌
از خود گذشته‌، فداكار، نوع‌ دوست‌، بي‌تجربه‌، غير مادي‌ و معنوي‌ - شهودي‌، همدل‌ و هم‌ فكر

جنبه‌ منفي‌ شخصيت‌ متولدين‌ اسفندماه‌: واقع‌ گريز، گريز گرا و ايده‌آليستي‌
مرموز، تو دار، پنهان‌ كار، دو پهلو و مبهم‌
سست‌ اراده‌ و به‌ راحتي‌ تحت‌ سلطه‌ قرار گيرنده‌

متولدين‌ اسفند ماه‌ به‌ نسبت‌ متولدين‌ ماههاي‌ ديگر زياد اهل‌ تظاهر نيستند و عادي‌تراز متولدين‌ ماههاي‌ مرداد، آبان‌ و بهمن‌ هستند. آنها صاحب‌ سرشتي‌ ملايم‌، معتدل‌ وخوشايند هستند. آنها داراي‌ ويژگي‌ها و خصوصيات‌ سخاوتمندانه‌ بي‌شماري‌ بوده‌ ونسبت‌ به‌ احساسات‌ و عواطف‌ اطرافيانشان‌ دلسوز، همدرد، حساس‌، مهربان‌، بامحبت‌، صميمي‌ و خوش‌ قلب‌ هستند و زماني‌ كه‌ عزيزانشان‌ با مشكلي‌ مواجه‌مي‌شوند، حداكثر ملاحظه‌ و همدردي‌ را از خود نشان‌ مي‌دهند. آنها به‌ حق‌ مورد پسندهمه‌ قرار مي‌گيرند، و دليل‌ آن‌ اين‌ است‌ كه‌ آنها طبيعتا سلطه‌پذير، مطيع‌، فرمانبردار،سر به‌ راه‌، رام‌، با محبت‌، با عاطفه‌، آسان‌ گير، بردبار و پر تحمل‌ هستند و در مقابل‌شخصيت‌هاي‌ قوي‌تر از خويش‌ به‌ هيچ‌ وجه‌ حالت‌ تهديدآميز يا مبارزه‌ طلب‌ به‌خود نمي‌گيرند. در واقع‌ آنها هر كسي‌ را همانطور كه‌ هست‌، مي‌پذيرند و با هر شرايطي‌سازگار مي‌شوند و صبورانه‌ در برابر مشكلات‌ به‌ انتظار مي‌نشينند تا به‌ طور شهودي‌بهترين‌ راه‌ حل‌ را بيابند. مي‌توان‌ گفت‌ آنها از مشكلات‌ ديگران‌ بيشتر ناراحت‌مي‌شوند تا از مشكلات‌ خودشان‌.

آنها طبيعتا گرايشي‌ به‌ سمت‌ اخروي‌ بودن‌ دارند و واقعيات‌ زندگي‌ اين‌ جهان‌ را به‌همان‌ شكل‌ كه‌ هستند، مي‌پذيرند. آنها بيشتر از نظر احساسي‌ و عاطفي‌ و از روي‌غريزه‌ زندگي‌ مي‌كنند تا عاقلانه‌ و منطقي‌. تا حدي‌ بلند پرواز هستند و از نيروي‌ اراده‌ضعيفي‌ برخوردارند و از دليل‌ و برهان‌ آوردن‌ در استدلالات‌ به‌ شدت‌ عاجزند، تمركزحواسشان‌ ضعيف‌ است‌، فاقد قدرت‌ تصميم‌گيري‌ هستند و اگرچه‌ مايلند به‌ عهد وپيمانشان‌ وفادار باشند ولي‌ به‌ راحتي‌ از مسير رسيدن‌ به‌ اهداف‌ و مقاصدشان‌منحرف‌ مي‌شوند. آنها همواره‌ در جستجوي‌ كار خاصي‌ هستند كه‌ بتوانند واقعاخودشان‌ را در آن‌ پيدا كنند ولي‌ از آنجايي‌ كه‌ شيوه‌اي‌ ناشيانه‌ را در پيش‌ مي‌گيرند به‌سرعت‌ نوميد و سرخورده‌ شده‌ و روحيه‌شان‌ تضعيف‌ مي‌شود. آنها به‌ محض‌ آن‌ كه‌احساس‌ مي‌كنند اطرافيانشان‌ قدرشان‌ را نمي‌دانند يا به‌ اندازه‌ كافي‌ ارج‌ ننهاده‌اند، به‌سمت‌ شخص‌ يا كار ديگري‌ مي‌روند. هم‌ چنين‌ از نظم‌ و ترتيب‌ بيزارند و از زندگي‌يكنواخت‌ و اصول‌ و قواعد رويگردان‌ هستند. اگرچه‌ مايلند كه‌ بر عليه‌ آداب‌ و رسوم‌طغيان‌ كنند، ولي‌ انرژي‌ مبارزه‌ در مقابل‌ افراد قوي‌تر از خود را ندارند.

متولدين‌ اسفند ماه‌ مايلند كه‌ در عالم‌ رؤيا فرو روند و از همه‌ كناره‌گيري‌ كنند، چون‌ درآنجا مي‌توانند از نظر فكري‌ و ذهني‌ خشنود شوند ولي‌ به‌ طور اجتناب‌ ناپذيري‌ نيز به‌دنبال‌ كسب‌ شهرت‌، آوازه‌ و ثروت‌ هستند. آنها افرادي‌ همه‌ فن‌ حريف‌ و شهودي‌هستند، از سرعت‌ انتقال‌ خوبي‌ برخوردارند، چشماني‌ تيزبين‌ دارند و شنونده‌هاي‌خوبي‌ محسوب‌ مي‌شوند و پذيراي‌ حال‌ و هوا و نقطه‌ نظرات‌ جديد هستند. تمام‌ اين‌عوامل‌ مي‌تواند درهم‌ ادغام‌ شده‌ و دست‌ به‌ دست‌ هم‌ دهند تا قدرت‌ ابتكار وخلاقيت‌ قابل‌ ملاحظه‌ و چشمگيري‌ را در زمينه‌ ادبيات‌، هنر و موسيقي‌ ايجاد نمايند.در مجموع‌ از ويژگي‌هاي‌ متوسط و معتدلي‌ برخوردارند و حتي‌ زماني‌ كه‌ قادر نيستندخلاقانه‌ ابراز وجود نمايند، غريزه‌اي‌ بالاتر از حد متوسط را به‌ همراه‌ علاقه‌مندي‌ به‌زيبايي‌ در هنر و طبيعت‌ با هم‌ ادغام‌ مي‌كنند و خواهان‌ برخورداري‌ از تجمل‌ و تفريح‌هستند و در رؤياي‌ سفر به‌ مكان‌هاي‌ دور افتاده‌، پرت‌، خالي‌ از سكنه‌ و عجيب‌ وغريب‌ به‌ سر مي‌برند و از رويدادهاي‌ مهيج‌ لذت‌ مي‌برند.

آنها هيچ‌ گاه‌ در ارتباطات‌ شخصي‌ خودشان‌ خودپسندانه‌ رفتار نمي‌كنند و دردوستي‌ها بيشتر دهنده‌ هستند تا گيرنده‌. از نظر جسماني‌ آسيب‌ پذير و ظريف‌ هستندو در هر رابطه‌اي‌ خواهان‌ تبادل‌ فكر و روح‌ مي‌باشند. متأسفانه‌ گاهي‌ به‌ راحتي‌ گول‌مي‌خورند و دست‌ به‌ ازدواج‌هاي‌ نسنجيده‌ و عجولانه‌ مي‌زنند. با اين‌ حال‌ به‌ شدت‌وفادار و عاشق‌ خانه‌ و كاشانه‌ هستند و به‌ همسرانشان‌ تا آخر عمر وفادار مي‌مانند،اگرچه‌ از آنجايي‌ كه‌ شديدا رؤيايي‌ هستند نمي‌توانند خانه‌اي‌ آراسته‌ و منظم‌ داشته‌باشند. چون‌ قدرت‌ مديريت‌ در آنها ضعيف‌ است‌.

به‌ نفع‌ آنهاست‌ كه‌ يا به‌ تنهايي‌ كار كنند و يا نقش‌ مرئوس‌ را به‌ عهده‌ بگيرند. از آنجايي‌كه‌ هميشه‌ نگران‌ اداره‌ يك‌ بخش‌ هستند، نمي‌توانند زير بار تعهدات‌ و مسؤوليت‌هاي‌سنگين‌ بروند و از اين‌ واهمه‌ دارند كه‌ مبادا در بحرانها شكست‌ بخورند. آنها مي‌توانندمنشي‌ يا دفتر دارهاي‌ خوبي‌ از كار در آيند. به‌ خاطر حس‌ دلسوزي‌ و همدردي‌شان‌مي‌توانند در كارهاي‌ خيريه‌، تدارك‌ غذا براي‌ جشن‌ها، پرستاري‌ كه‌ مراقبت‌ ازبيماران‌ را به‌ عهده‌ دارد، يا دام‌ پزشك‌ موفق‌ باشند. هم‌ چنين‌ به‌ عنوان‌ كتابدار يافضانورد مي‌توانند روح‌ بي‌قرارشان‌ را آرام‌ كنند و از آنجايي‌ كه‌ سفر به‌ مكان‌هاي‌ دوردست‌، قديمي‌، خالي‌ از سكنه‌ و عجيب‌ و غريب‌ و نامتعارف‌ را دوست‌ دارند، ممكن‌است‌ ملوان‌ يا جهانگرد شوند. بسياري‌ از مهندسان‌ معمار و وكلاي‌ دعاوي‌ از ميان‌متولدين‌ اسفند ماه‌ هستند و هنگامي‌ كه‌ توانايي‌ خلاقانه‌ و استعداد تقليدشان‌ را با هم‌تركيب‌ مي‌كنند و وارد احساسات‌ دروني‌ ديگران‌ مي‌شوند، مي‌توانند رضايت‌ خاطر وخشنودي‌ خويش‌ را روي‌ صحنه‌ نمايش‌ بيابند. ويژگي‌ها و خصوصيات‌ معنوي‌ ورواني‌ آنها مي‌تواند آنان‌ را به‌ سمت‌ كارهاي‌ مذهبي‌ يا احضار روح‌ و حالت‌هاي‌صوفيانه‌ و عارفانه‌ سوق‌ دهند. هم‌ چنين‌ مي‌توانند رستوران‌ داران‌ خوبي‌ از كار درآيند و گفته‌ مي‌شود كه‌ كارآگاهان‌ موفقي‌ هستند چون‌ به‌ راحتي‌ خودشان‌ را به‌ جاي‌جنايتكار قرار داده‌ و فكر و ذهن‌ او را مي‌خوانند. نيز، در كار با مواد پلاستيكي‌،داروهاي‌ بيهوش‌ كننده‌ و بي‌حسي‌، مايعات‌ و گازها خوب‌ عمل‌ مي‌كنند. ولي‌ درمجموع‌ به‌ علت‌ تنوع‌ مهارت‌ هايشان‌، سر زندگي‌ بيش‌ از حدشان‌ و ناتواني‌ شان‌ درتمركز حواس‌ روي‌ هيچ‌ پروژه‌اي‌، آنها اغلب‌ به‌ طور خود جوش‌ بيش‌ از يك‌ حرفه‌ رادنبال‌ مي‌كنند.

عيوب‌ و نقطه‌ ضعف‌ هايشان‌ بيشتر از آن‌ كه‌ شرورانه‌ باشند، آزارنده‌ و زجر آورند. آنهامي‌توانند بيش‌ از حد مو شكاف‌، نكته‌ سنج‌، نازك‌ نارنجي‌، آسيب‌پذير، احساساتي‌ وزود رنج‌ باشند. گاهي‌ در تجارت‌ غيرقابل‌ اعتماد، بي‌فايده‌، بي‌احتياط، بي‌خيال‌، بي‌دقت‌، غير عملي‌ و ناتوان‌ هستند. دوستانشان‌ ممكن‌ است‌ از حالت‌ تزلزل‌ و عدم‌اعتماد به‌ نفس‌ آنها به‌ تنگ‌ آمده‌ و دوستي‌ شان‌ را با آنها به‌ هم‌ بزنند، چون‌ گاهي‌ به‌شدت‌ بد عنق‌ و به‌ طرزي‌ افراطي‌ آتشين‌ مزاج‌، تند خو مي‌شوند. هم‌ چنين‌ گهگاهي‌متهم‌ به‌ بي‌ثباتي‌، ناپايداري‌، غيبت‌، شايعه‌ پراكني‌، ساده‌ لوحي‌ و زود باوري‌ وبي‌ملاحظگي‌ مي‌شوند. گاهي‌ نيز خود بيمار انگاري‌ نگران‌ كننده‌ آنها زجرآور مي‌شودو تحمل‌ كردنشان‌ صبر ايوب‌ مي‌خواهد. به‌ لحاظ فكري‌ و عملي‌، گاهي‌ اوقات‌ دور رومي‌شوند و در تصميم‌گيري‌ راجع‌ به‌ مسايل‌ مهم‌ دو دل‌ و غير قاطع‌ هستند.


بيماري‌ها و مشكلات‌ احتمالي‌ متولدين‌ اسفندماه‌:
صورت‌ فلكي‌ حوت‌ بر پاها، كبد و غدد لنفاوي‌ حكومت‌ مي‌كند، در نتيجه‌ متولدين‌اسفند ماه‌ در معرض‌ ابتلاء به‌ كم‌ خوني‌، كورك‌، بيماري‌هاي‌ پوستي‌، انواع‌ زخم‌ها،التهاب‌ پلك‌ چشم‌ها، نقرس‌، ورم‌، عادت‌ ماهانه‌ دردناك‌ و ناراحتي‌هاي‌ پا و لنگي‌هستند.

علاقمنديها: تنهايي‌ و مكان‌هاي‌ دور افتاده‌ و خالي‌ از سكنه‌ براي‌ فرو رفتن‌ دررؤيا، كشف‌ و شهود و معما، مسخره‌ بازي‌، در خلسه‌ فرو رفتن‌.

بيزاريها: بديهيات‌، مورد انتقاد قرار گرفتن‌، احساس‌ سر در گمي‌، افراد پر مدعا وهمه‌ چيز دان‌، فضل‌ فروشي‌.

مشكلات‌ احتمالي‌ كه‌ ممكن‌ است‌ سر راهشان‌ قد علم‌ كنند و شيوه‌صحيح‌ برخورد با آنها: هر كسي‌ ويژگي‌ها و خصوصيات‌ منحصر به‌ فردي‌ دارد و زماني‌ كه‌ اين‌ خصلت‌هاسركوب‌ و يا فرو خورده‌ شوند، يا برآورده‌ نشوند، باعث‌ بروز مشكلاتي‌ مي‌گردند.توصيه‌ ما اين‌ است‌ كه‌ اين‌ پيشنهادات‌ را به‌ كار ببنديد و از مواجهه‌ با نتايج‌ عالي‌ آن‌شگفت‌ زده‌ شويد.
مشكل‌: خودتان‌ را در حالي‌ مي‌يابيد كه‌ همه‌ طردتان‌ كرده‌اند و در كاري‌ به‌ بن‌بست‌ رسيده‌ايد.
راه‌ حل‌: سعي‌ كنيد تا در همه‌ كارهايتان‌ تجديد نظري‌ داشته‌ باشيد و آرام‌تر وخوددارتر با مسايل‌ برخورد نماييد. اين‌ شيوه‌ خيلي‌ تأثير گذار و تحسين‌ برانگيزتر ازهارت‌ و پورت‌، داد و بيداد، لاف‌ زني‌ و رجز خواني‌ است‌.
مشكل‌: آخر هر هفته‌، زماني‌ كه‌ قصد داريد به‌ گردش‌ و تفريح‌ برويد، با جيب‌هاي‌خالي‌ تان‌ مواجه‌ مي‌شويد، در حالي‌ كه‌ حقوق‌ تان‌ به‌ اندازه‌ سايرين‌ است‌.
راه‌ حل‌: هميشه‌ بيش‌ از آنچه‌ داريد، خرج‌ مي‌كنيد. لازم‌ است‌ كه‌ به‌ خود آمده‌،دست‌ از اين‌ كار برداريد و مقداري‌ پول‌ براي‌ هر كار خاصي‌ كنار بگذاريد. از رفتن‌ به‌برخي‌ مهماني‌ها صرفنظر كنيد و بودجه‌ اندكي‌ را به‌ گردش‌ و تفريح‌ اختصاص‌ دهيد.
مشكل‌: دوستان‌ و اعضاي‌ خانواده‌ شما را در كارهايشان‌ شريك‌ نمي‌كنند،درنتيجه‌ به‌ شدت‌ احساس‌ تنهايي‌، استيصال‌ و درماندگي‌ مي‌كنيد.
راه‌ حل‌: بهتر است‌ از لاك‌ خودتان‌ بيرون‌ آييد و دريچه‌ قلب‌ تان‌ را به‌ روي‌اطرافيان‌ باز نماييد، مطمئن‌ باشيد كه‌ شما قدرت‌ الهام‌ بخشيدن‌ به‌ ديگران‌ را داريد.
مشكل‌: خودتان‌ باعث‌ مي‌شويد كه‌ ديگران‌ دست‌ به‌ يكي‌ كرده‌ و با شما سر جنگ‌و دعوا داشته‌ باشند.
راه‌ حل‌: آن‌ ماهي‌ كه‌ خلاف‌ جهت‌ جريان‌ آب‌ شنا مي‌كند، بايد تحت‌ كنترل‌ شماباشد تا ديگران‌ از شما آزرده‌ خاطر نشوند. همواره‌ سعي‌ در شاد كردن‌ مردم‌ داشته‌باشيد.

حقايق‌ جالب‌ و شگفت‌انگيز ديگري‌ راجع‌ به‌ ماه‌ تولد شما (اسفند): حيواني‌ كه‌ در ارتباط با ماه‌ تولد شماست‌، ماهي‌ است‌ (دو ماهي‌ كه‌ در دو جهت‌متفاوت‌ در حال‌ شنا هستند) ساليان‌ سال‌ است‌ كه‌ ماهي‌ يك‌ منبع‌ اصلي‌ غذايي‌ براي‌انسانها محسوب‌ شده‌ است‌ و در مسيحيت‌ اين‌ دو ماهي‌ نشانگر تنش‌هاي‌ دروني‌متولدين‌ اسفندماه‌ است‌.

رنگ‌ محبوب‌ و خوش‌ يمن‌ متولدين‌ اسفند ماه‌ «سبز آبي‌ ملايم‌» است‌.

سنگ‌ خوش‌ يمن‌ براي‌ شما «سنگ‌ قمر» گرانبهاست‌. اين‌ سنگ‌ها براق‌ و درخشان‌نيستند و از رنگ‌ هلويي‌ و خاكستري‌ گرفته‌ تا آبي‌ و رنگين‌ كماني‌ روشن‌ و مات‌ در آنهابه‌ چشم‌ مي‌خورد. ظاهر فيزيكي‌ يك‌ سنگ‌ اغلب‌ نشانگر ويژگي‌هاي‌ معنوي‌ آن‌است‌. مهمترين‌ خصوصيت‌ سنگ‌ قمر توانايي‌ آن‌ در كمك‌ به‌ شما و آرامش‌ بخشيدن‌و تسكين‌ و فرو نشاندن‌ احساسات‌ و عواطف‌ است‌. هنگامي‌ كه‌ شخصي‌ بعد ازاستفاده‌ از اين‌ سنگ‌ آرامشي‌ نسبي‌ يافت‌، بعد مي‌تواند از آن‌ براي‌ باز كردن‌ مسيرصحيح‌ و درك‌ و فهم‌ شهودي‌ از معنويت‌ استفاده‌ كند.

بازگشت
ادامه مطلب

۱۳۸۸ اسفند ۱۷, دوشنبه

ارسال ایمیل با طول عمر ۶۰ ثانیه

ارسال ایمیل با طول عمر ۶۰ ثانیه
www.sdmessage.com
دوستان عزیز ٕقبل از هر چیزی ٕلازم به ذکر است ٕاین سایت مخفف کلمه self destruct message میباشد.
حتما همه شما با کارتون گاراگاه گجت آشنا هستید.کاراگاهی که ماموریت خود را با دریافت نامه محرمانه ای که خود به خود از بین می رفت ٕشروع می کرد.بله ٕماموریت کاراگاه گجت به قدری محرمانه بود کهنامه سری او خد به خود از بین می رفت.اما آیا می دانستید که شما هم می توانید چنین نامه ای برای دوستتان بفرستید.تنها فرق این نامه با نامه کاراگاه محبوبمان در این است که صرفا شما این نامه را در دنیای مجازی می توانید برای دوستتان ارسال نمایید.بله قصد داریم سایتی را به شما معرفی کنیم کهاین خدمات را به شما ارائه می دهد.سایتی که با استفاده از آن می توانید ایمیلی را برای کسی بفرستید که بعد از ۶۰ ثانیه از خوانده شدن آن ٕخود به خود حذف میشود.خب ٕاین قابلیت در مواردی ویژه می تواند بسیار مفید و کارآمد باشد.پس بهتر است با این سایت آشنا شوید.

خصوصیات
+ایمیلی با خاصیت پاک شدن خودکار بعد از ۶۰ ثانیه
+بدون نیاز به ثبت نام
+استفاده حداکثر ۲۵۵ حرف در پیغام
+اطلاع دادن از زمان خوانده شدن پیغام

نحوه فرستادن ایمیل ۶۰ ثانیه ای
۱)وارد سایت مذکور شده و پیغامتان را تایپ کنید.
۲)گیرنده ایمیلی دریافت خواهد کرد ٕمبتنی بر اینکه نامه ای از طرف شما بصورت پاک شونده خودکار دارد.این ایمیل به همراه یک لینک میباشد.
۳)گیرنده روی لینک کلیک می کند.سپس پیغامی با اسم ٕآدرس ایمیل و آی پی شما را مشاهده می کند.بعد از مشاهده نیز پیغام بعد از ۶۰ ثانیه پاک میشود.
۴)در مرحله نهایی نیز شما تاییدیه ای از خوانده شدن نامه دریافت می کنید.

توصیه میشود در صورت نیاز و یا برای تجربه هم که شده ٕیک بار از قابلیت این سایت استفاده کنید.
منبع:مجله دانش و کامپیوتر

ادامه مطلب

لیست ششم پیامک ها

عميق ترين درد زندگي مردن نيست بلکه نداشتن کسي است که الفباي دوست داشتن را برايت تکرار کند و تو از او رسم محبت بياموزي.

وقتي دلم برات تنگ مي شه مي رم پشت ابرا زار زار گريه مي کنم پس يادت باشه هر وقت بارونو ديدي بدون که دلم برات تنگ شده.

سر کلاس رياضي بود که استاد اومدو دو خط موازي کشيد خط پاييني نگاهي به خط بالايي کرد و عاشقش شد. خط بالايي هم نگاهي به خط پاييني کرد و تو دلش عاشقش شد، در همين هنگام بود که استاد داد زد دو خط موازي هيچ وقت به هم نمي رسند.

وقتي با يک انگشت به طرفه کسي اشاره ميکني و اون رو مسخره مي کني، اگر خوب نگاه کني مي بيني سه ‌تا انگشت ديگه به طرفه خودته.

وقتي به آسمون نگاه مي کني، دوست داري کدوم ستاره مال تو باشه؟ به اوني که کم نور تره قانع باش چون اوني که پر نور تره رو همه نگاه ميکنن.

هميشه تو يک ارتفاع بالايي از جو، ديگه ابر وجود نداره. اگه يک وقت ديدي آسمون دلت ابري بود بدون به اندازه کافي اوج نگرفتي.

زندگي مثل پيانو است، دكمه هاي سياه براي غم ها و دكمه هاي سفيد براي شادي ها. اما زماني مي توان آهنگ زيبايي نواخت كه دكمه هاي سفيد و سياه را با هم فشار دهي.

زيبايي عشق را بوجود نمي آورد بلکه عشق است که زيبايي به وجود مي آورد ‏ (تولستوي)

خوشبختي داشتن دوست داشتنيها نيست! دوست داشتن داشتنيهاست!

اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم براي آمدنت باران را بهانه نمي کردي... رنگين کمان

فرشته‌اي از آسمون اومد و گفت:
كدوم رو مي‌خواي؟
۱۰۰۰۰۰۰دلار يا يك دوست خوب؟
من گفتم ۱۰۰۰۰۰۰دلار!
چون تورو داشتم

كسي كه الفبا رو اختراع كرد يه اشتباه خيلي خيلي بزرگي كرد و اونم اين بود كه : ميون I و U رو فاصله انداخت!

سعی کنيد آن چيزی را که دوست داريد بدست اوريد، وگرنه بايد آن چيزی را که بدست مياوريد دوست بداريد.

هروقت تونستي برف رسياه كني... پر كلاغ رو سفيد كني.... آتش رو بوس كني... توي آب يه نفس عميق بكشي...
اون موقعس كه من ميتونم فراموشت كنم

هر كس كه گفت بهر تو مردم، دروغ گفت / من راست گفته‌ام كه براي تو زنده‌ام

آنچه که زيباست عزيز نيست آنچه که عزيز است زيباست سعي کن زيبايي در نگاه تو باشد نه در چيزي که به آن مي نگري

زندگي مثل پيانو است ، دكمه هاي سياه براي غم ها و دكمه هاي سفيد براي شادي ها . اما زماني ميتوان آهنگ زيبايي نواخت كه دكمه هاي سفيد و سياه را با هم فشار دهي

گفت: به من بگو چقدر دوستم داری؟
گفتم:
تو را به بلندی کوه‏ها، پهنای دشت‏ها، عمق دریاها و به زیبایی گل‏ها دوست دارم.
تو را به اندازه‏ی تمام وجودت دوست دارم
زیرا هیچ‏کس را بدین‏سان دوست نداشته‏ام!
با حسرت سری جنباند و گفت:
متاسفم از اینکه نمی‏توانم حرف‏هایت را باور کنم
زیرا
قلب کوچک من تحمّل، عشق بزرگ تو را ندارد!

غروب شد.خورشيد رفت.آفتابگردان به دنبال خورشيد می گشت. ناگهان ستاره چشمک زد.آفتابگردان سرش را پايين انداخت... گل ها هرگز خيانت نميکنند

هيچ وقت به خودت مغرور نشو ....... برگ ها هميشه وفتي مي ريزن كه فكر مي كنن طلا شدن

کاش در دنيا 3 چيز نبود. 1.عشق 2.غرور 3.دروغ... آن وقت انسان مجبور نبود به خاطر عشق از روي غرور ، دروغ بگه

ادامه مطلب

لیست پنجم پیامک ها

تجربه شانه ايست که طبيعت وقتي ما کچل ميشويم, به ما مي دهد!

‫برگ در انتهاي زوال مي افتد و ميوه در انتهاي کمال. بنگر که چگونه مي افتي، چون برگ زرد يا سيب سرخ؟

از برج مراقبت مزاحمتون مي شم.اگه تو قلبتون جا هست اجازه فرود مي خواستم. اجازه هست؟

شايد کسي را که با او خنديده ايد فراموش کنيد .اما کسي را که با او گريستيد هرگز فراموش نخواهيد کرد .

غم و شادي در يک خانه زندگي مي کنند به آهستگي شادي کن تا غم بيدار نشود.

هرگز به كسي نگاه نكن وقتي قصد دروغ گفتن داري... هرگز به كسي محبت نكن وقتي قصد شكستن قلبش را داري... هرگز قلبي را قفل نكن وقتي كليدش را نداري.

يک بچه همواره مي تواند سه چيز به يک آدم بزرگ بياموزد : ۱- شاد بودن بدون دليل ۲- دائم به کاري مشغول بودن ۳- تقاضا کردن آنچه با تمام وجود مي خواهد.

هر كجا محرم شدي چشم از خيانت بردار اي بسا محرم كه تا يك نقطه مجرم مي شود.

دل آدمي بزرگتر از اين زندگي است و اين، راز تنهايي اوست.

اخم نکنيد هرگز نمي دانيد چه کسي ممکن است با يک تبسم عاشقتان شود.

همه چيز در پايان خوب است. اگر خوب نباشد بدانيد که هنوز به نقطه پايان نرسيده است.

همه ميگن بايد براي رسيدن به عشقش از تموم دنيا بگذره ولي تو كه دنياي مني چطور ازت بگذرم؟

احمقانه است که بخواهي از اشتباهات ديگران در امان باشي . چنين کاري غير ممکن است . فقط سعي کن از اشتباهات خودت در امان باشي.

ولتر:شما ممکن است بتوانيد گلي را زير پا لگدمال کنيد، اما محال است بتوانيد عطر آنرا در فضا محو سازيد.

روزی که به دنيا اومدی داشت بارون می اومد ولی هوا ابری نبود . ميدونی چرا ؟ اون روز فرشته ها داشتن از اون بالا گريه ميکردن . چون يکی ازاونا کم شده بود

زندگي کتابي است پرماجرا ، هيچگاه آنرا به خاطر يک ورقش دور مينداز

وقتي عاشق مي‌شيم تلاش مي‌کنيم چارديواري آدما رو بشکنيم بريم تو. يادمون ميره، چيزي که عاشقش شديم همون چهارتا ديوار بوده، نه آدم توش

کوچک ترين انسانها کساني هستند که براي بدست آوردن ديگران ، خود را هم عقيده و هم فکر با او نشان دهند

کودکي گفتند : عشق چيست؟ گفت : بازي- به نوجواني گفتند : عشق چيست؟ گفت : رفيق بازي- به جواني گفتند : عشق چيست؟ گفت : پول و ثروت- به پيرمردي گفتند : عشق چيست؟ گفت :عمر- به عاشقي گفتند : عشق چيست؟ چيزي نگفت.آهي کشيد و سخت گريست

فردا و ديروز با هم دست به يکي کردند. ديروز با خاطراتش مرا فريب داد فردا با وعده هايش مرا خواب کرد . وقتي چشم گشودم امروز گذشته بود

عشق مثه يه گنجيشك ميمونه ... اگه محكم بگيريش ميميره ... اگه شل بگيريش مي پره ... پس سعي كن يه طوري بگيريش كه آروم تو دستات خوابش ببره

مي دوني چرا بين انگشتان دست فاصله هست؟ چون يه روزي يه دستي پيدا مي شه كه اين فاصله رو پر كن

به او گفتم غمگين ترين ترانه را برايم بخوان چشمهايش را بست و آرام آرام گريست

چند سال پيش در دانشگاه سوربن تدريس مي کردم. روزي در آخر ساعت درس يک دانشجوي دوره دکتراي نروژي ، سوالي مطرح کرد: استاد،شما که از جهان سوم مي آييد،جهان سوم کجاست ؟؟ فقط ?دقيقه به آخر کلاس مانده بود.من در جواب مطلبي را في البداهه گفتم که روز به روز بيشتر به آن اعتقاد پيدا مي کنم.به آن دانشجو گفتم: جهان سوم جايي است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند،خانه اش خراب مي شود و هر کس که بخواهد خانه اش آباد باشد بايد در تخريب مملکتش بکوشد. پروفسور محمد حسين پاپلي يزدي

آنچه کرم ابريشم، تا پايان دنيا مي‌پندارد، در نظر پروانه، اغاز زندگيست

فرشتگان از خدا پرسيدن: خدايا تو که بشر رو انقدر دوست داري چرا غم را آفريدي ؟ خدا گفت : غم را به خاطر خودم آفريدم چون اين مخلوقه من تا غمگين نباشه به ياد خالقش نمي افته

اگر كتاب زندگي چاپ دوم مي داشت هرگز نمي گذاشتم كه اينقدر غلط چاپي داشته باشد

بر سنگ قبر من بنويسيد خسته بود اهل زمين نبود نمازش شكسته بود برسنگ قبر من بنويسيد شيشه بود تنها از اين نظر كه سراپا شكسته بود بر سنگ قبر من بنويسيد پاك بود چشمان او كه دائماً از اشك شسته بود بر سنگ قبر من بنويسيد اين درخت عمري براي هر تيشه و تبر دسته بود

مواظب افکارت باش آنها تبديل به کلمات مي شوند. مواظب کلماتت باش آنها اعمالت مي شوند. مواظب اعمالت باش آنها عاداتت مي شوند. مواظب عاداتت باش آنها شخصيتت مي شوند. مواظب شخصيتت باش آن سرنوشتت مي شود
ادامه مطلب

لیست چهارم پیامک ها

تمام محبتت را به پاي دوستت بريز اما نه تمام اعتمادت را. امام علي(ع)

خداوند به سه طريق به دعاها جواب مي دهد: او مي گويد آري و آنچه مي خواهي به تو مي دهد. او ميگويد نه و چيز بهتري به تو مي دهد. او مي گويد صبر كن و بهترين را به تو مي دهد.

به همه لبخند بزن اما با 1 نفر بخند همه را دوست داشته باش اما به 1 نفر عشق بورز تو قلب همه باش اما قلبت مال 1 نفر باشه.

تا حالا کفشاتو نگاه کردي ؟؟ دو تا عاشق.دوهمراه که بي هم مي ميرن.با هم خاکي ميشن,بدونه هم زيره بارون نميرن, کاش آدما هم يه کم از کفشاشون ياد بگيرن.

دوست داشتن کساني که دوستمان مي‌دارند کار بزرگي نيست، مهم آن است آنهايي را که ما را دوست ندارند، دوست بداريم.

ترجيح مي دهم طوري زندگي كنم كه گويي خدا هست و وقتي مردم بفهمم كه نيست، تا اين كه طوري زندگي كنم كه انگار خدا نيست و وقتي مردم بفهمم كه هست.

اگر از پايان گرفتن غم هايت نا اميد شده اي ، به خاطر بياور زيباترين صبحي که تا به حال تجربه کرده اي مديون صبرت در برابر سياهترين شبي هستي که هيچ دليلي براي تمام شدن نمي ديد ی.

دوستت داشتم... يادت هست؟ گفتم دوستت دارم... و تو گفتي کوچکي براي دوست داشتن رفتم تا بزرگ شوم ... اما انقدر بزرک شدم که يادم رفت دوستت دارم.

عاشق عاشقي باش و دوست داشتن را دوست بدار، از تنفر متنفر باش، به مهرباني مهر بورز با آشتي آشتي کن و از جدايي جدا باش ... چنين گفت زرتشت.

شکست عهد من وگفت هر چه بود گذشت به گريه گفتمش آري وچه زود گذشت بهار بود و تو بودي وعشق بود و اميد، بهار رفت و تو رفتي و هر چه بود گذشت.

گفتگوي ماه و نابينا: نابينا گفت: دوستت دارم ماه گفت تو که منو نمي بيني چطوري دوستم داري نابينا گفت اگه مي ديدمت عاشق زيباييت مي شدم اما الان که نمي بينمت عاشق خودت هستم.

دنبال نگاهها نرو چون مي تونن گولت بزنن. دنبال دارايي نرو چون كه افول مي كنه . دنبال كسي باش كه باعث بشه لبخند بزني چون با لبخند مي شه يه روز تيره رو روشن كرد.

اگه يه روز کسي بهت گفت دوست دارم سعي نکن بهش بگي دوستش داري اگه گفت عاشقتم سعي نکن عاشقش بشي اگه گفت همه ي زندگيش تويي سعي نکن همه ي زندگيش باشي ِ چون يه روز مياد و بهت ميگه ازت مُتنفرم اونوقت تو نمي توني سعي کني ازش متنفر بشي.

يه فرشته از خدا مي پرسه که چرا منو اينقدر ناز آفريدي؟ مي گه اينکه چيزي نيست اونيکه اين اس ام اس رو مي خونه از تو هم نازتره.

انسان ها دو دسته اند: آن هايي که بيدارند در تاريکي و آن هايي که خوابند در روشنايي.

سخنان زیبا از بزرگان

خلاقیت یعنی اینکه به خودت این اجازه را بدهی تا اشتباه کنی. هنر یعنی دانستن اینکه کدام اشتباه را نگه داری.(Scott Adams)

هر کودکی هنرمند است. مشکل این است که چطور وقتی بزرگ می شویم هنرمند بمانیم.(Pablo Picasso)

علم بدون دین لنگ است. و دین بدون علم، کور. (آلبرت اینشتین)

انسان نباید از مرگ بترسد. چیزی که انسان باید از آن بترسد، هرگز شروع نکردن زندگی است. (Marcus Aurelius)

زندگی خیلی ساده است. ولی ما اصرار داریم که آنرا دشوار سازیم. (کنفوسیوس)

در واقع ما هرگز بزرگ نمی شویم. فقط یاد می گیریم که در اجتماع چگونه رفتار کنیم. (Bryan White)

نخستین انسانی که به جای پرتاب سنگ، فحش داد، آغازگر تمدن بشری بوده است. (Sigmund Freud)

اگر کودکی مان را روی زمین نگذرانده بودیم، هرگز نمی توانستیم زمین را دوست بداریم. (George Eliot)

بهترين کارها سه کار است :
تواضع بهنگام دولت، عفو هنگام قدرت و بخشش بدون منت. «رسول‌اکرم(ص)»

ميانه‌روی در خرج يک نيمه معيشت است،
دوستی با مردم يک نيمه عقل و خوب پرسيدن يک نيمه دانش. «رسول‌اکرم(ص)»

بنده آنی که در بند آنی. «ابوسعيد ابو‌الخير»

«بر هر چه همی لرزی می‌دان که همان ارزی
زين روی دل عاشق از عرش فزون باشد.» (مولوی)

«هيچ وقت با يه آدم احمق دهن به دهن نشو. چون كساني كه از بيرون نظاره‌گر اين دعوا هستند، احمق‌تر از اوني هستند كه بتونن تشخيص بدن حق با توئه يا اون.»

کار کنيد تا همه غصه‌ها و پريشانيهای خود را فراموش کنيد. (گاليله)

هيچ چيز بهتر از کار کردن بجای غصه خوردن، آدمی را به خوشبختی نزديک نمي‌سازد. «موريس مترلينگ»

نمی‌توانيم کاری کنيم که مرغان غم بالای سر ما پرواز نکنند اما می‌توانيم نگذاريم که روی سر ما آشيانه بسازند. «ضرب‌المثل چينی»

حتی ميمونها نيز گاهی از درخت می‌افتند. «ضرب‌المثل‌ژاپنی»

دل بی دوست درخت بی ثمر است. (حضرت علی (ع))

23 _ دو چيز انتها ندارد. حماقت انسانها و پهنه‌‌ی کهکشنها. که البته در مورد کهکشانها مطمئن نيستم! آلبرت انشتين

ادامه مطلب

لیست سوم پیامک ها

روي تخته سنگي نوشته شده بود:اگر جواني عاشق شد چه کند؟ من هم زير آن نوشتم: بايد صبر کند براي بار دوم که از آنجا گذر کردم زير نوشته ي من کسي نوشته بود: اگر صبر نداشته باشد چه کند؟من هم با بي حوصلگي نوشتم: بميرد بهتراست براي بار سوم که از آنجا عبور مي کردم. انتظار داشتم زير نوشته من نوشته اي باشد.اما زير تخته سنگ جواني را مرده يافتم.

مهم نيست چند بهار در کنار هم زندگي کنيم باور کنيد مهم اين است که يادمان باشد عمرمان کوتاه است در پايان زندگي خيلي از ما خواهيم گفت: کاش فقط چند لحظه بيشتر فرصت داشتيم تا خوب بهم نگاه کنيم و همه ناگفته هاي مهر آميز يک عمر را در چند ثانيه بگوييم اي کاش با خاطره ها زندگي نمي کرديم.

زندگي زيباست، نه در رويا. بوسه زيباست، نه براي هوس. پرنده زيباست، نه براي قفس. دوست داشتن زيباست، نه براي لمس كردن، بلكه براي حس كردن.
اس ام اس
پدرم مي گفت عاشقي يك شب است و پشيماني هزار شب حالا هزار شب پشيمانم ;كه چرا يك شب عاشق نبودم.
sms
بـاهـات نبـودم، برات که بودم اگه چشمات نبودم، نگات که بودم، هـمه ي گـفـتـني هـام فـقط تـو بودي اگه حرفات نبودم، صدات که بودم، اگه پـاهـات نبودم، يه راه که بودم اگه گريه نبودم، يه آه که بودم، تو خودت مثـل روز آفتابي هستي اگه خورشيد نبودم، يه ماه که بودم، مي تونستي واسه من يه چاره باشي توي آسـمـون دل !

سلامتی تاجی است بر سر انسانهای سالم که فقط افراد بیمار آن را می بینند.

وقتت را با کسی که حاظر نیست وقتش را با تو بگذراند نگذران.

زندگي کوتاه ترازآن است که به خصومت بگذرد وقلبها گرامي ترازآن هستندکه بشکنند فردا طلوع خواهد کرد حتي اگر نباشيم.

شنا بلد نیستی؟؟؟ دلتو به دریا نزن.

در شرایط دشوار زندگی مرد بزرگ به خود سخت میگیرد و مرد کوچک به دیگران.

موفقیت مثل توپ فوتبال برای آدمهاست. می دویم تا به آن برسیم و وقتی رسیدیم آن را شوت می کنیم.

اي عشق مدد كن كه به سامان برسيم چون مزرعه ي تشنه به باران برسيم يا من برسم به يار و يا يار به من يا هردو بميريم و به پايان برسيم.

تورا چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت به شرطی که مرا در آرزوی خویش نذاری.
اس ام اس های زیبا:
زندگی پژمردن يک برگ نيست بوسه ای در کوچه های مرگ نيست زندگی يعنی ترحم داشتن با شقايقها تفاهم داشتن.

زرد است که لبريز حقايق شده است...تلخ است که با درد موافق شده است...شاعر نشدي وگرنه ميفهميدي پاييز بهاري است که عاشق شده است.

از عارفی بزرگوار پرسیدند : آدم و ابلیس هر دو در بهشت گناه کردند... چه شد که آدم بخشوده و ابلیس ملعون شد ؟ گفت: گناه آدم از شهوت بود وگناه ابلیس از عُجب و تکبر بود... و عُجب و تکبر در نزد خداوند بخشش پذیر نبود.

نمي نويسم... چون مي دانم هيچ گاه نوشته هايم را نمي خواني حرف نمي زنم... چون مي دانم هيچ گاه حرف هايم را نمي فهمي نگاهت نمي كنم... چون تو اصلاً نگاهم را نمي بيني صدايت نمي زنم... زيرا اشك هاي من براي تو بي فايده است فقط مي خندم... چون تو در هر صورت مي گويي من ديوانه ام.

عشق يعني خاطرات بي غبار دفتري از شعر و از عطر بهار. عشق يعني يك تمنا، يك نياز، زمزمه از عاشقي با سوز و ساز. عشق يعني چشم خيس مست او، زير باران دست تو در دست او

مهرباني را وقتي ديدم که کودکي مي خواست آب شور دريا را با آبنبات کوچکش شيرين کند.

ازدواج همچون شهر محاصره شده است.
آنهايي كه وارد شدن تلاش مي كنند كه از آن خارج بشوند.
و آنهايي كه وارد نشدند تلاش مي كنند كه به آن وارد شوند.

تو دنياي بچگي هر کي زودتر بگه دوست دارم برنده ست. ولي توي دنياي واقعي هر کي زودتر بگه دوست دارم بازنده ست.

واسه شکوندن يه دل فقط يه لحظه وقت مي خواي ولي براي اينکه از دلش در بياري... شايد هيچ وقت فرصت نباشه.

فاصله عشق هاي معمولي را از بين مي برد و عشق هاي بزرگ و جاوداني را شدت ميبخشد.مانند باد كه شمع را خاموش و آتش را شعله ور مي سازد.

وقتي انسان ببري را بکشد اسمش را ورزش و مردانگي مي گذارند ولي وقتي ببري انساني را دريد اسم اينکار را توحش و آدمخواري مي نهند، اختلاف جنايت و عدالت هم در قاموس بشر از اين بيشتر نيست. بر نارد شاو

به دنبال کسي باش که تو را به خاطر زيبايي هاي وجودت زيبا خطاب کند نه به خاطر جذابيتهاي ظاهريت.

پيش چشم کساني که پرواز را نمي فهمند، هر چه بيشتر لوج بگيري کوچکتر خواهي شد.

مامان هميشه به او مي گفت بابا رفته به آسمان، مثل ستاره ها شده... وقتي كه رفت پارك بادبادكش را ميان آسمان رها كرد. عكس بابا را روي بادبادك كشيد و نامه اي هم برايش نوشت. بادبادك هر چه بالاتر مي رفت از خوشحالي در پوست خود نمي گنجيد. وقتي كه بادبادك را پايين آورد از عكس و نامه خبري نبود. حالا توي پارك شب ها منتظره تا بابا جواب نامه اش را بدهد.
ادامه مطلب

کیانیان قسمت چهارم


ادامه مطلب

کیانیان قسمت سوم

5- لهراسب

کیانیان به دو شاخه تقسیم می شوند :

1-از کیقباد تا کیخسرو
2-از لهراسب پدر گشتاسب

وقتی کیخسرو دست از دنیا کشید و گوشه عزلت برگزید لهراسب را احضار کرد و او را جانشین خود نمود . چون بزرگان مملکت ایران فکر نمی کردند که کیخسرو او را جانشین خود کند از ابتدا با پادشاهی او به مخالفت برخاستند . لهراسب به محض بر تخت نشستن از هند و روم و چین هنر مندان و کارگرانی ماهر را به بلخ آورد و صنعت دیگر کشور ها را در ایران رواج داد .
لهراسب دو پسر داشت و دو تن از نبیرگان کیکاووس نیز در دربار لهراسب بودند و او از پسران خود غافل شده و به این دو بیشتر رسیدگی می کرد . یکی از پسران به نام گشتاسب از بی مهری پدر آزرده گردید و به شهر روم رفت و در آنجا با کتایون دختر قیصر روم ازدواج کرد. لهراسب نیز از کرده خود پشیمان شده پسر را نزد خود باز می خواند و تاج وتخت پادشاهی را به او سپرده و خود به عبادت مشغول می گردد . گشتاسب پس از سی سال از پایتخت خود بلخ بیرون می رود و ارجاسب پادشاه تورانیان با سپاهی فراوان به ایران آمده و جنگ را آغاز می کند . در این زمان لهراسب که در جنگاوری و دلاوری معروف می باشدبا توجه به کهولت سن به جنگ با تورانیان می رود سپهسالار تورانیان وقتی می بیند که هیچیک از پهلوانان آن دیار توان مقاومت در مقابل لهراسب را ندارند دستور می دهد با هم به سمت لهراسب حمله کرده و او را از پای در آوردند و بدین ترتیب لهراسب کشته می شود .
6- گشتاسب
در زمان پادشاهی گشتاسب زرتشت به پیامبری مبعوث می گردد و او و وزیرش جاماسب آیین زرتشت را پذیرفته سپس پسران گشتاسب نیز این آیین را می پذیرند . گشتاسب در جهت گسترش آیین تازه می کوشد و دو آتشکده معروف ایران به نام او می باشد .

7- اسفندیار
وی یکی از پهلوانان نامی ایران می باشد . و برای انتشار دین زرتشت در جنگها تلاش فراوان کرده . یکی از نزدیکان گشتاسب گرزم نسبت به اسفندیار دشمنی ورزیده و نزد شاه بدگویی می کند شاه نیز تحت تاثیر حرفهای او اسفندیار را به زندان می اندازد . در این هنگام ارجاسب با لشکری فراوان به بلخ حمله می کند و در این جنگ سپاه ایران شکست می خورد و لهراسب نیز کشته می شود و دو دخترش در رویین دژ زندانی می شود . وقتی خبر به گشتاسب می رسد به نبرد با ارجاسب می پردازد ولی او نیز شکست می خورد .در این هنگام گشتاسب به فکر پسرش اسفندیار می افتد و او را آزاد کرده و به جنگ با ارجاسب می فرستد . اسفندیار پس از گذشتن از هفت خوان با دلاوری های فراوان و نیروی تدبیر بر ارجاسب پیروز گشته و خواهران خود را آزاد می کند و به ایران باز می گرداند .
در اساطیر ایران چنین آمده است : بعد از پذیرفتن دین زرتشت توسط گشتاسب و تلاش اسفندیار جهت گسترش آن رستم پهلوان نامی ایران از پذیرفتن این دین خودداری کرده بود . گشتاسب پس از پیروزی پسر خود در برابر تورانیان جهت واگذاری تاج وتخت به اسفندیار شرطی دیگر قرار می دهد و آن هم در بند کردن رستم و آوردن او به پایتخت و وادار کردن او به پذیرفتن دین زرتشتی است . اسفندیار نیز خود را ملزم به اطاعت از پدر می داند و به زابل رفته و گشتاسب با این نیرنگ می خواست تاج وتخت را برای خود نگه دارد . رستم پهلوان نامی ایران که نمی خواهد تن به ذلت دهد و از طرفی اسفندیار رویین تن شده است رستم مرگ را می بیند که به سراغش می آید اما در این لحظه سیمرغ به یاری رستم آمده و به رستم می گوید که چشمان اسفندیار آسیب پذیر است و رستم تیری به سوی چشمان او رها می کند و او را مورد طعن و شماتت قرار می دهد .
چنین گفت رستم به اسفندیار که آوردی آن تخم زفتی بیار
تو آنی که گفتی رویین تنم بلند آسمان بر زمین برزنم
هم اکنون نجاک اندر آید سرت بسوزد دل مهربان مادرت
و بدین ترتیب اسفندیار به هلاکت می رسد . اسفندیار 4 پسر داشته به نامهای : بهمن ، مهرنوش ، نوش آذر ، آذر افروز توس که در نبرد بین اسفندیار و رستم نوش آذر و مهرنوش بدست پسر رستم فرامرز و برادر رستم زواره کشته می شوند .

ادامه مطلب

کیانیان قسمت دوم

3-سیاوش
سیاوش پسر کیکاووس است که به زبان پهلوی دارنده اسب سیاه نر معنی می دهد . در شاهنامه شرح حال سیاوش پر حادثه بوده و با مرگش به صورت غم انگیز پایان می یابد . سیاوش بر نواحی شرق ایران سلطنت کرده و در جنگ با اقوام مهاجم تورانی کشته شده است . طبق روایات شاهنامه داستان زندگی سیاوش به شرح زیر می باشد . یک روز توس ، گودرز و گیو که از پهلوانان ایران قدیم بوده اند در نزدیکی توران به شکار می روند که در آن شکارگاه دختری زیبا را می بینند و هر سه خواهان ازدواج با آن دختر بودند و قرار می گذارند که پیش کیکاووس بروند و از او داوری بخواهند ولی کیکاوس با دیدن آن دختر عاشق او شده و او را به همسری خود در می آورد و از او صاحب پسری می شود به نام سیاوش که او را برای یادگیری فنون پهلوانی و رزمندگی به رستم می سپارد . سیاوش پس از طی آموزشهای لازم به پایتخت نزد پدر و مادرش می رود که در این هنگام مادرش فوت می کند . کیکاوس نیز سودابه دختر شاه ماوران(هاماوران=یمن امروزی) را به همسری انتخاب می کند . سودابه با دیدن سیاوش عاشق او شده و با نیرنگ می خواهد که او را به حرمسرای شاه بکشاند که سیاوش از هدف او آگاه شده و از پدر می خواهد که او را به حرمسرا نفرستد ولی با دستور پدر به آنجا می رود و وقتی سودابه با او روبرو می شود و از نیت او آگاهی می یابد با او ترشرویی می کند و او را تهدید به مرگ می کند ولی سودابه شروع به زاری کرده و خدمه خود را می خواهد و به او می گوید که سیاوش قصد بد نسبت به او داشته است و خبر به کیکاووس می رسد و پدر پس از شنیدن حرفهای سودابه و خدمه اش به پسرش شک کرده و سیاوش جهت اثبات پاکی خود گذشتن از آتش را به پدر پیشنهاد می کند . آنگاه آتشی برافروخته و سیاوش با لباس سفید بر اسبی سیاه سوار شده و از آتش می گذرد و سالم از آن بیرون می آید و مردم جشن می گیرند و بزرگان به مرگ سودابه رای می دهند که سیاوش از این کار جلو گیری می کند و به پدر می گوید که او خود به سزای خویش می رسد . بعد از مدتی تورانیان به جنگ ایرانیان می روند و کیکاوس سیاوش و رستم را مأمور جنگ با آنها می کند اما افراسیاب در خواست صلح می کند و سیاوش آن را قبول می کند و برای تأیید نزد کیکاووس رفته اما آن را قبول نمی کند و بهرام را به فرماندهی جنگ برمی گزیند و سیاوش پناهنده به افراسیاب می شود و به توران می رود و افراسیاب نیز دختر خود فرنگیس را به ازدواج او در آورده و حکمرانی خوارزم را به او می سپارد. در این زمان برادر افراسیاب نسبت به سیاوش حسادت کرده و از او در نزد افراسیاب برادر خود بدگویی می کند و می گوید که او قصد هلاک افراسیاب را دارد و میان افراسیاب و سیاوش جنگ شروع شده و سیاوش کشته می شود .پس از رسیدن خبر کشته شدن سیاوش به ایران بهانه جنگ ایران و توران شکل می گیرد که جنگها ی زیادی به خاطر آن در می گیرد . پس رستم به خون خواهی سیاوش توران زمین را ویران می کند .

2-کیخسرو
کیخسرو پسر سیاوش است که در توران بزرگ شده است وپادشاه منطقه ای در توران بوده که دو کار مهم انجام داده است یکی ویران ساختن بتکده های کنار دریاچه چئچست و دوم : کشتن افراسیاب قاتل پدر خود و دشمن ایرانیان
مدت سلطنت کیخسرو 60 سال است .
پس از حمله رستم به توران افراسیاب برای اینکه ایرانیان به کیخسرو پسر سیاوش دست پیدا نکند او را به ختن می فرستد و پس از شکست افراسیاب کیکاووس اقدام به پیدا کردن کیخسرو می نماید و او را یافته و نزد خود می آورد و می خواهد جانشین خود کند و چون خود پسری به نام فریبرز داشته قرار می گذارد که هرکس دژ بهمن را فتح کند جانشین او می شود . فریبرز شکست خورده و ناامید باز می گردد و کیخسرو با رشادت آنجا را فتح می کند و جانشین کیکاووس می شود . کیخسرو در هنگام پادشاهی سوگند یاد می کند که انتقام خون پدر خود را از افراسیاب بگیرد و بنابراین با سپاهی فراوان به توران حمله کرده و افراسیاب را دستگیر و به قتل می رساند و لهراسب به جانشینی خود بر می گزیند و در بازگشت به ایران در روزی برفی که طوفان شدید می آمد ناپدید شده و بعد از آن هیچکس از او خبر نداشت .
ادامه مطلب

کیانیان قسمت اول

1- کیقباد
نخستین پادشاهی که پس از انقراض سلسله پیشدادیان بر تخت نشست کیقباد بود که این مقام را با حمایت و یاری زال و رستم بدست آورد. کیقباد از نوادگان منوچهر بود ومدت 100 سال حکومت کرد . او پادشاهی با عدل و داد بود و سرزمین ایران را آباد کرده و شهر بلخ را پایتخت خود قرار داد و جیحون را مرز میان ایران و توران قرار داد .
در زمان کیقباد یوشع بن نوح و کالب بن یوحنا به پیامبری رسیدند.در شاهنامه داستان به قدرت رسیدن کیقباد چنین آمده است :
بعد از مرگ گرشاسب آخرین پادشاه پیشدادی رستم رخش را جهت سواری در بند می کند و با افراسیاب به جنگ می پردازد در این زمان تاج و تخت ایران بدون پادشاه بود آنگاه زال رستم را مأمور می کند که به سمت البرز رفته و کیقباد را پادشاه ایران کند . رستم پس از گذراندن ماجراهایی با تورانیان به دامنه کوههای البرز رسیده و کیقباد را پیدا کرده و همراه او به ایران آمده و مراسم تاج گذاری را انجام می دهد . پس از پادشاهی کیقباد پهلوانان او را به جنگ با تورانیان فرا می خوانند و طی نبردی سخت کار را بر تورانیان سخت کرده و رستم اسفندیار را متواری می کند سپس شاه تورانیان از کیقباد درخواست صلح می کند که کیقباد آن را می پذیرد ولی رستم و دیگر پهلوانان آن را نمی پذیرند و درخواست می کنند که به آنها اجازه داده شود تا شر تورانیان را از ایران کم کنند. اما کیقباد با دادن هدایا و تشویق رستم و پهلوانان دیگر آنها را راضی کرده و با افراسیاب صلح می کند. سپس کیقباد استخر پارس را پایتخت خود می کند.

2. کیکاووس
کیکاووس ، نوه بزرگ کیقباد می باشد .وی با قدرت بر هفت کشور سلطنت می کند و بر دیوان پیروز می شود . و بر بلندی کوه البرز هفت کاخ بنا می کند یکی از زر ، دو کاخ از سیم ، دو کاخ از پولاد و دو کاخ از بلور . کیکاووس دیوان سرکش مازندران را شکست داده و آنها را در این کاخها زندانی می کند رنگ حصارهای فوق سفید ، نارنجی ، سیاه ، ارغوانی ، آبی ، سرخ ، نارنجی ، نقره ای و طلایی است .
در زمان پادشاهی کیکاووس هوس جنگ با شاه مازندران را پیدا می کند و نیروی زیادی از پهلوانان جمع کرده و به جنگ شاه مازندران می رود ولی پهلوانان او را ازاین کار باز می دارند اما او جنگ را شروع کرده و زال را امیر لشکر خود می کند . مازندران جایگاه دیوان است . ارژنگ شاه ، مازندران نزد دیو سفید رفته و از او کمک می خواهد و دیو سفید که صاحب لشکری بزرگ است به جنگ با کیکاووس می رود، دیو سفید کیکاووس و لشکرش را با جادو نابینا کرده و آنها را اسیر می کند .رستم از این واقعه خبر دار شده و پس از گذشتن از هفت خوان به ارژنگ شاه مازندران دست پیدا کرده و او را می کشد ،بعد از آن به جنگ دیو سفید رفته و پس از کشته شدن دیو سفید جادوی او را باطل کرده و کیکاووس را نجات می دهد.
کیکاووس پس از نجات از دست دیوان به جنگ با پادشاهان بربر ، مصر و اتراب می پردازد و آنها را شکست داده و دختر شاه ماوران را به همسری بر می گزیند . پدر زن کیکاووس نقشه ای جهت جبران شکست و نجات دختر خود کشیده و کیکاووس و پهلوانان ایران را به کاخ خود دعوت کرده و آنها را در بند میکند .سپس تازیان به ایران حمله کرده و به حکومت می پردازند اما افراسیاب تورانی به سوی ایران شتافته پس از سه ماه نبرد تازیان را از ایران بیرون کرده و خود به حکومت می پردازد ولی مجدداً پدر سودابه به همراه مصر و بربر با هم متحد شده و به ایران حمله می کنند که در این زمان رستم به جنگ با آنها می رود و آنها را شکست می دهد و کیکاووس و سودابه و دیگر پهلوانان ایران را نجات می دهد در این بین افراسیاب از ایرانیان شکست خورده و به سمت توران فرار می کند .

ادامه مطلب

سرزمین ایران پیش از آریایی ها

سرزمین ایران

ایران فلاتی با فرورفتگیهای بزرگ و فراوان است که در پناه دو رشته کوه قرار گرفته است .
1- رشته کوه البرز که در جنوب دریای خزر و به موازات آن از غرب از کوههای ارمنستان به شرق کشیده شده است که بلندترین نقطه آن دماوند است و تا شرق و تا دشتهای خراسان ادامه دارد و سر انجام به رشته کوه هندوکش می رسد .
2- رشته کوه زاگرس که با اندکی پیچ در جهت جنوب شرق به سمت جنوب پیش می رود و آنجا با چرخشی تند از طریق بلوچستان و افغانستان راه شمال را در پیش می گیرد و به هندو کش میرسد .
این رشته کوه ها که در دو جانب فلات ایران کشیده شده است از روزگار قدیم از نقاط قوت و ضعف ایران بوده است .ذخایر فلزات و سنگها ، زر و سیم ، سرب و مس و .... از این کوهها به دست می آید سنگ آذرین و شیشه معدنی که در جهان باستان ارزش فراوانی داشته از این کوهها استخراج می شده است .
رودخانه های ایران که از تنگه ها و گردنه های این رشته کوهها می گذرند و به زمین هموار می رسند و بیابانهای ایران را حاصلخیز می گردانند و پس از آن گل و لای این رود خانه ها باقی می ماند و ریزش بارانهای شدید در این فلات ذخیره گردیده است و دشتهای حاصلخیز به وجود آورده است . مطلب ذکر شده فوق جزو نقاط قوت این سرزمین می باشد .
اما نقاط ضعف آن قرارگرفتن این سرزمین به صورت حلقه اتصال میان خاور دور و خاور میانه بوده که باعث گردیده لشکر کشیهای فراوانی که از شرق به غرب صورت گرقته ایران را هم دچار مشکل کرده و مرزهای ایران را دست خوش غارت و چپاول نموده اند .
را ه های داخل فلات ایران
دو راه که پس از پیمودن قفقاز از طریق ارمنستان به آناتولی می رسند و راه سوم که دسترسی به ناحیه کرانه دریای خزر یا دره های کوهستانی زاگرس را میسر می سازد و این همان راهی است که سکاها در سده هفتم پیش از میلاد از ان به حکومت ما حمله کردند .
در آن روزگاران نیز مانند امروز پر رفت و آمد ترین راه بازرگانی و کشور گشایی جاده همدان –کرمانشاه – بغداد بود که مادها از این راه برای حمله به آشوریان استفاده نمودندو آشور را خراج گزار خود کردند .
مرزهای شمال شرقی با وجود چندین رشته کوه که به موازات یکدیگر کشیده شده اند ورود به ایران را آسان ساخته و راه رفتن به ترکستان و آسیای میانه از این محل صورت می گرفته و آریاییها که دست به مهاجرت زدند در این محل از هم جدا شده و اقوام هند و ایرانی را در هزاره دوم پیش از میلاد تشکیل دادند .
مرز جنوبی ایران نیز چون با دریا و اقیانوس هند روبرو شده است جزو راههای دریانوردی ایران محسوب می گردد و جلگه حاصلخیز شوش که از لحاظ جغرافیایی بخشی از بابل به شمار می رفت دو رودخانه از آن می گذرد و آنجایی که این دو رود یعنی کرخه و دز به هم نزدیک شده و به رود کارون می ریزند شهر شوش قرار داشته که در روزگار باستان مشهور بوده است و اکنون از این شهر جز تلی خاک چیزی به جا نمانده است .
ادامه مطلب

پیشدادیان قسمت سوم

۸.نوذر
نوذر پسر منوچهر بوده و یکی از پهلوانان نامدار ایرانی است . از رویدادهای زمان او جنگهای فراوان ایرانیان و تورانیان است به سرکردگی افراسیاب که سرانجام به دست ایشان کشته می شود . دوران پهلوانی در زمان نوذر با اوج خود رسیده بود و نوذر از پهلوانی دست کشیده و به جمع کردن مال و ثروت پرداخت ولی مجدداً سام پهلوان او را به راه پهلوانی کشاند .
پس از کشته شدن نوذر به دست افراسیاب او 12 سال تاج و تخت ایران را در اختیار گرفت و ایرانیان مجدداً توسط زال پهلوان گرد هم آمده و با هم متحد شدند و تاج و تخت ایران را از افراسیاب پس گرفته و آن را به زاب پسر تهماسب فرزند منوچهر سپردند مدت پادشاهی نوذر کمتر از 10 سال بوده است
9 . زاب
زاب پسر تهماسب فرزند منوچهر است . زاب از شاهان درجه دوم پیشدادی است و مدت پادشاهی او 5 سال است و وقتی پهلوانان ایران تاج و تخت را از افراسیاب پس گرفتند به دلیل اینکه دو پسر نوذر یعنی توس و گستهم را شایسته پادشاهی نمی دانستند تاج وتخت را به زاب پسر تهماسب دادند و او را پادشاه ایران کردند . جنگهای ایرانیان با تورانیان در زمان نوذر و زاب رخ داد و به علت خشکسالی دست از جنگ کشیدند و مرز ایران و توران را جیحون قرار دادند .
10 . گرشاسب
در تواریخ و شاهنامه در این زمان از دو گرشاسب نام می بردند یکی گرشاسب پهلوان که از نخستین پهلوانان شاهنامه است و دیگری گرشاسب پسر زاب می باشد که مدت 9 سال در ایران پادشاهی کرد . در زمان گرشاسب تورانیان چون ایرانیان را ضعیف یافتند به ایران حمله کردند و گرشاسب پسر زاب درگذشت بعد از آن ایران مدتی در فترت گذراند سپس با کارهای پهلوانی سام و زال و رستم ایران از آشفتگی بیرون آمد .
اما گرشاسب پهلوان در کتاب مقدس زرتشتیان در مورد جنگهای گرشاسب با دیوان و ددان روایاتی وجود دارد که منطبق با داستانهای گرشاسب نامه است . گراسب پهلوانی است مغلوب ناشدنی که زنده جاویدان و از یاران موعود زرتشت است .
بنا براین روایات می توان گفت که هر دو گرشاسب در یک زمان بودند گرشاسب اول که پسر زاب است پس از جنگی که با افراسیاب می کند کشته می شود و سلسله پیشدادی بدین وسیله منقرض شده وگرشاسب دوم که پهلوان است ایران را از دست تورانیان نجات داده و با رشادتهای پهلوانانی مانند زال و رستم سلسله کیانیان توسط کیقباد تاسیس می گردد .
ادامه مطلب

پیشدادیان قسمت دوم


۵-ضحاک تازی ( آژی دهاک )
ضحاک حکومتش 1000 سال بود و در دوران او آسایش از ایران گرفته شد و جای آن را تباهی ، ویرانی و مرگ گرفت . در اوستا آژی به معنای مار و اژدها است و دهاک به معنی زاده اهریمن و زیان رسان می باشد . جمشید چون در اواخر پادشاهی خود ادعای خدایی کرد مردم به مخالفت او برخاستند که در این هنگام شداد ابن عاد حاکم ملوک عرب برادر زاده خود ضحاک را با سپاهی بزرگ به جنگ جمشید فرستاد . ضحاک پادشاهی ستمکار بود و مردم را به بت پرستی می خواند و در روی دو شانه او دو تکه گوشت اضافه به شکل مار بود که نشانه ساحری ضحاک بود و مردم از هیبت او می ترسیدند و وقتی 800 سال از سلطنت او گذشت شانه ها زخم برداشتند و طبیبی شیطان صفت علاج آن را مغز سر جوانان دانست ، ضحاک دستور داد تا هر روز مغز سر دو جوان را برایش بیاورند تا روی زخمهایش بگذارد . در اصفهان مردی آهنگر به نام کاوه دو پسر جوان داشت . حاکم اصفهان که عامل ضحاک بود دو پسر او را گرفته و مغز سر آنان را برای ضحاک فرستاد و کاوه وقتی از مرگ پسران خود آگاه شد از مردم کمک خواست و دست به شورش زد و پیش بند چرمی که آهنگران به جلو خود می بندد را بر سر چوبی کرد و به جنگ حاکم اصفهان رفت و او را شکست داد سپس به همراه مردم به طرف اهواز رفت و حاکم اهواز را نیز شکست داد و اموال خزائن اصفهان و اهواز را بین مردم تقسیم کرد و سلاح تهیه نمود و به سمت دماوند و طبرستان به راه افتاد ؛ چون ضحاک در آنجا بود . در این زمان فریدون که نوادگان جمشید بود و از دست ضحاک فراری بود با شنیدن خبر حرکت کاوه و مردم برای جنگ با ضحاک آنان را در ری ملاقات کرد و خود را معرفی نمود و کاوه نیز او را امیر سپاه خود نمود و به جنگ با ضحاک پرداخته، او را شکست دادند و ایران را از شر او آسوده کردند .
6 . فریدون
فریدون در گیلان زاده شد و نام پدرش آبتین و مادرش فرانک بود . فریدون به دست کاوه آهنگر به پادشاهی رسید و فریدون او را حاکم اصفهان کرد . فریدون نیز یکی از دختران ضحاک را برای همسری خود بر می گزیند و از این زن دو پسر به نامهای سلم و تور به دنیا آمدند و از زن دیگر او پسری به نام ایرج به دنیا آمد . فریدون سرزمین ایران را بین پسران خود تقسیم نمود و ایران را به ایرج سپرد و خود به عبادت پرداخت . سلم و تور نسبت به ایرج حسادت کرده و به ایران لشکر کشیدند . ایرج از پدر خود فریدون اجازه گرفت که به تنهایی نزد برادران رفته و آنان را منصرف کند ولی آنان ایرج را گرفته و کشتند و سر او را نزد پدر فرستادند . فریدون برای دانشمندان و حکیمان احترام قائل بوده و به علوم نجوم دست پیدا نمود و اصطرلاب در زمان او کشف گردید .
7 . منوچهر
پس از کشته شدن ایرج،فریدون مملکت را به منوچهر سپرد و او با سپاهی بزرگ به جنگ سلم و تور رفت و آنان را شکست داد و انتقام ایرج را از آنان گرفت . نسب زرتشت با 14 واسطه به منوچهر می رسد . قلمرو حکومت منوچهر تمام ایران تا شام و مغرب بوده ولی فرعونان مصر از او فرمانبرداری نمی کردند . مدت پادشاهی منوچهر 120 سال بوده و پهلوانانی که منوچهر را در جنگ یاری نمودند سام و زال بودند که جد رستم به حساب می آیند . در زمان منوچهر به علت لشکر کشیهای فراوان او غنایم زیادی به دست ایرانیان افتاد همچنین کندن خندق دور تا دور شهر از یادگارهای او می باشد . در زمان او جنگ بزرگی بین ایران و توران اتفاق افتاد . شاه توران افراسیاب بود ،افراسیاب پسر پشنگ ، پشنگ پسر زاشم و زاشم نیز فرزند تور پسر فریدون بود که یکی از دختران افراسیاب به نام فرنگیس به عقد سیاوش شاهزاده ایرانی در می آید .
ادامه مطلب

پیشدادیان قسمت اول

پیشدادیان (بنیانگذاران تمدن آریایی)

1. کیومرث

از کیومرث در اوستا به عنوان اولین پادشاه در جهان و نیز نخستین انسان نام برده شده است . ابن بلخی مدت پادشاهی کیومرث را 40 سال و طول عمرش را 1000 سال آورده است .
روایات حمزه اصفهانی ، مسعودی ، بیرونی و صاحب مجمل التواریخ و القصص از کیومرث به عنوان حضرت آدم ( ع ) طبق روایات و منابع پهلوی یاد کرده اند بنابراین اکثر داستانهایی که در خصوص حضرت آدم وجود دارد در مورد کیومرث نیز ذکر شده است .

2. هوشنگ

هوشنگ دومین پادشاه ایران زمین و بنابر روایتی پسر کیومرث و به روایتی فرزند سیامک فرزند ارشد کیومرث است که سیامک در جنگ با دیوان کشته شده است . هوشنگ به خون خواهی پدر خود سیامک به همراه پدر بزرگ خود کیومرث به جنگ با دیوان رفته و انتقام پدر خود را از آنان می گیرد .
هوشنگ پدید آورنده آهن است و زمان او کاریز و هدایت آب مورد استفاده قرار گرفت که موجب پیشرفت کشاورزی گردید . همچنین اختراع آتش نیز به او نسبت داده شده است . مرکز فرمانروایی هوشنگ شهر استخر بوده و مردم ایشان و برادرش ویکرت را پیامبر می دانستند و مدت پادشاهی او 40 سال است . اهلی کردن جانوران درست کردن چرم از پوست آنها حفر کاریز خانه سازی و احداث شهر دامغان و استخر را به وی نسبت داده اند .

3. تهمورث

تهمورث پسر هوشنگ بوده ومدت پادشاهی وی 30 سال است . پیدایش خط در زمان وی اتفاق افتاده است . تهمورث هم پادشاه و هم پهلوان بوده و همچنین مومن و خدا پرست بوده است و در زمان او بت پرستی ممنوع بوده و خدا پرستی رواج یافته است . روزه گرفت نیز در زمان وی متداول شد و سبب آن بود که قحطی سختی به وجود آمد و تهمورث فرمان داد اغنیاء به غذای شام اکتفا کرده و از خوردن غذای روز خود داری نمایند و آن را به فقرا دهند .
بنا کردن شهرهای مرو ، آمل ، طبرستان ، ساری و اصفهان را به وی نسبت داده اند .

4. جمشید

دوران پادشاهی جمشید حدود 700 سال و به قولی 617 سال بوده است . نام وی " جم " بوده و چون بسیار خوش صورت بوده او را " جم شید " می گفتند و او پسر تهمورث و برخی می گویند برادر او بوده است . جم در لغت به معنی بسیاری هر چیز می باشد و " شید " به معنی خورشید و جمشید به معنی خورشید بسیار زیبا بوده است .
جمشید اولین کسی است که به دانش پزشکی پی برده و در بهداشت مردم سرزمین خود کوشیده است . او استفاده از گرمابه را به مردم یاد داده و اولین کسی است که جاده و راه های سرزمین ایران را در کوه و صحرا پدید آورد .
جمشید چون از قدرت و لشکر ضحاک آگاه شد و می دانست که در برابر او شکست خواهد خورد باقی عمر خود را در غاری پنهان از چشم مردم زندگی کرد . همچنین او مدتی را به طور ناشناخته در ایران سرگردان بود و در سیستان سکوت کرده و دختری از مردم آنجا را به زنی گرفت و از او پسری متولد شد به نام لهراسب و از او گرشاسب و از او زال و از زال رستم متولد گردید و به عبارتی جمشید جد رستم نیز بوده است.
ادامه مطلب

روانشناسی رنگها

به گفته روانشناسان ٕهمه ما به نحوی متأثر از رنگها هستیم و به عبارتی ٕخود واقعی مان را با این رنگها نشان می دهیم.برای اسم هر فرد ٕرنگ مخصوصی وجود دارد که میتواند بر زندگی او اثر بگذارد.
رنگهای هماهنگ با ارقام و حروف عبارتند از:
قرمز:عدد ۱ ٕ حروف:ش ج س الف
نارنجی:عدد ۲ ٕحروف:ت ث ک ب
زرد:عدد ۳ ٕحروف:ی ل ص ض
سبز:عدد ۴ ٕحروف:و م د ژ
آبی:عدد ۵ ٕحروف:چ ن ط ظ
نیلی:عدد ۶ ٕحروف: ح خ ف
بنفش:عدد ۷ ٕ حروف:ع غ پ
صورتی:عدد ۸ ٕحروف:ز ق ه
طلایی:عدد ۹ ٕحروف ر ذ گ
ابتدا اسم و فامیل خود را روی کاغذی درج نمایید و بر اساس حروف آن ٕاز اعداد مربوط به آن استفاده کنید.
مثال: علی صالح
ع۷ل۳ی۳ص۳الف۱ل۳ح۶
سپس اعداد را جمع کنید:
۷+۳+۳+۳+۱+۳+۶=۲۶
این کار را تا زمانی که به دو رقم رسید ادامه دهید.دو عدد حاصل را دوباره جمع بزنید:۲+۶=۸
عدد ۸ مربوط به رنگ صورتی است.حال میتوانید مشخصات شخصیتی خود را با رنگ مورد نظر مشاهده کنید.
کار جمع زدن را تا رسیدن به جواب تک رقمی ادامه دهید.
رنگ صورتی:قدرت جسمی بالایی دارید.به دلیل اراده بالایی که دارید ٕمیتوانید به راحتی رؤیاهایتان را عملی سازید.با مسئولیتها به آسانی کنار می آیید.دیگران را در حل مشکلاتشان راهنمایی می کنید.از نظر عاطفی ٕقوی و عمیق هستید.صمیمیت بیش از اندازه با دیگران برای شما سخت است.
رنگ قرمز:بسیار جاه طلبید و گاهی برای رسیدن به اهدافتان ٕممکن است که از دیگران هم مایه بگذارید.قرمز رنگ حیات و جسارت است.همیشه آشکارا فعالیت می کنید و می خواهید که مورد توجه قرار بگیرید.بسیار خونگرم هستید و به سادگی تحریک میشوید.ممکن است که در اوج شادی ٕناگهان و با کوچکترین بهانه اخم های شما در هم رفته و به لاک خود فرو بروید.باید از انرژی فوق العاده خود درجهت مثبت استفاده کنید.
رنگ زرد:بسیار تیز هوش ٕخوش بین و فعالید.هرگز در ابراز آنچه که می خواهید ٕکم نمی آورید.به دلیل زنده دلی ٕابتکار و مستعد بودن در برقراری ارتباط خوب با دیگران ٕهمیشه دور وبر شما پراز دوستان مختلف است.به رغم روحیه بسیار شادی که دارید ٕهرگز احساس رضایت نخواهید کرد ٕمگر زمانیکه شادیهایتان رابا دیگران تقسیم کنید. تنها ایرادتان ٕقدرت تخیل وتجسم بیش از اندازه شماست که گاهی شما را در خود غرق می نماید.
رنگ بنفش:عاشق کندوکاو و جستجو در عمق هر پدیده وعلوم ماوراءالطبیعه هستید.برای همین ٕبه رشته هایی مانند فلسفه روی می آورید.هیج اتفاقی را به راحتی قبول نمی کنید ٕمگر آنکه خود آنرا تجربه کرده باشید.عاشق تنهایی هستید و هماهنگ شدن با دیگران برای شما مشکل است.
رنگ آبی:دیگران ٕشما را شخصی بدون تعارف و غیر تشریفاتی می دانند وبه همین دلیل ٕبرایشان جالب توجه هستید.آزادی برای شما ارزش زیادی دارد و هرگز نمی توانید در محیطی کار کنید که به شما تحکم شود و یا زیر نظر قرار بگیرید.اگر این همه دنبال تنوع هستید ٕبه این دلیل است که اعتقاد زیادی به حقیقت دارید و برای همین ٕزندگی با تمام مشکلات و سختیهایش ٕبرایتان ارزش فوق العاده ای دارد.
رنگ نارنجی:به سبب شوخ طبعی و بذله گویی تان ٕمحبوب دیگرانید.دیگران از بودن با شما لذت برده و انرژی مثبت میگیرند.آماده کمک به دیگران هستید.رنگین کمان زندگیتان را دوست دارید تا زندگی را برای دیگران نیز زیباتر کند.
رنگ طلایی:در هر چیزی ٕفقط حد بالای آن رضایت خاطر شما را بر آورده می کند.رفتار و کلام جذابتان ٕهرکشی را شیفته شما می سازد.دانش و آگاهی شما از زندگی ٕتوصیف نشدنی است.به هر چیزی با خوش بینی زیاد نگاه می کنید.می توانید معلم خوبی باشید و تمام تجربیات خود را به دیگران انتقال دهید.می توانید شرایط منفی را به بهترین موقعیتها بدل کنید.
رنگ نیلی:زندگی شما بیشتر به زندگی عارقان شباهت دارد.با عشق و علاقه ای که به پاکی و زیبایی های دنیا دارید ٕمی توانید توان و شادی فوق العاده ای به افراد افسرده ببخشید.علاوه بر نوع دوستی ٕاز حس ششم بسیار قوی برخوردارید وبراحتی از مشکلات مردم باخبر می شوید.
رنگ سبز:برای شما ٕداشتن برنامه روزانه و نظم و انضباط بسیار مهم است.دیگران ٕبرای گرفتن راهنمایی های جدی ٕنزد شما می آیند.برای حل مشکلات دیگران بشدت حرص می خورید.تکامل شخصیتی برای شما بسیار اهمیت دارد.برای وسعت بخشیدن به دانش خود ٕهرگز از آموختن دست برنمی دارید.ترجیح می دهید که به جای از شاخه ای به شاخه دیگر پریدن ٕبر هدف ثابتی متمرکز شوید.

سبز


ادامه مطلب

ریو برزن، دلاوری که طعم شکست را به اسکندر چشاند

آریو برزن، دلاوری که طعم شکست را به اسکندر چشاند.
آریوبرزن یکی از سرداران بزرگ تاریخ ایران است که در برابر یورش اسکندر مقدونی به ایران زمین، دلیرانه از سرزمین خود پاسداری کرد و در این راه جان باخت و حماسه‌ی «در بند پارس» را از خود در تاریخ به یادگار گذاشت.
«اسکندر مقدونی» در سال 331 پیش از میلاد، پس از پیروزی در سومین جنگ خود با ایرانیان «گوگامل» (Gaugamele) [پیشتر به اشتباه آن را اربیل (Arbela) می‌خواندند] و شکست پایانی ایران، بر بابل و شوش و استخر چیرگی یافت و برای دست یافتن به پارسه، پایتخت ایران روانه این شهر گردید.
اسکندر برای فتح پارسه سپاهیان خود را به دو پاره بخش کرد: بخشی به فرماندهی «پارمن یونوس» از راه جلگه «رامهرمز و بهبهان» به سوی پارسه روان شد و خود اسکندر با سپاهان سبک اسلحه راه کوهستان (کوه کهکیلویه) را در پیش گرفت و در تنگه‌های در بند پارس (برخی آنرا تنگ تک‌آب و گروهی آن را تنگ آری کنونی می‌دانند،) با مقاومت ایرانیان روبرو گردید.
در جنگ دربند پارس آخرین پاسداران ایران با شماری اندک به فرماندهی «آریوبرزن» دربرابر سپاهیان پرشمار اسکندر دلاورانه دفاع کردند و سپاهیان مقدونی را ناچار به پس نشینی نمودند. با وجود آریوبرزن و پاسداران تنگه‌های پارس، گذشتن سپاهیان اسکندر از این تنگه‌های کوهستانی امکان‌پذیر نبود. ازاین رو اسکندر به نقشه جنگی ایرانیان درجنگ «ترموپیل» (Thermopyle) متوسل شد و با کمک یک اسیر یونانی از بیراهه و گذر از راه‌های سخت کوهستانی خود را به پشت نگهبانان ایرانی رساند و آنان رادر محاصره گرفت.
آریوبرزن با ۴۰ سوار و ۵۰۰۰ پیاده و وارد کردن تلفات سنگین به دشمن، خط محاصره را شکست و برای یاری به پایتخت به سوی پارسه Persepolis شتافت. ولی سپاهیانی که به دستور اسکندر از راه جلگه به طرف پارسه رفته بودند، پیش از رسیدن او به پایتخت، به پارسه دست یافته بودند. آریوبرزن با وجود واژگونی پایتخت و در حالی که سخت در تعقیب سپاهیان دشمن بود، حاضر به تسلیم نشد و آنقدر در پیکار با دشمن پافشرد تا گذشته از خود او. همه یارانش از پای درافتادند و جنگ هنگامی به پایان رسید که آخرین سرباز پارسی زیر فرمان آریوبرزن به خاک افتاده بود.
یوتاب (به معنی درخشنده و بی‌مانند) خواهر آریوبرزن نیز فرماندهی بخشی از سپاهیان برادر را برعهده داشت و در کوه‌ها راه را بر اسکندر بست. یوتاب همراه برادر چنان جنگید تا هر دو کشته شدند و نامی جاوید از خود برجای گذاشتند.
اسکندر پس از پیروزی بر آریوبرزن آن اسیر یونانی را هم به جرم خیانت کشت.
ایستادگی آریوبرزن یکی از چند ایستادگی انگشت شمار در برابر سپاه اسکندر بود. او در نبرد با اسکندر شجاعانه جنگید و او یکی از دلیران ایرانی بود.

یکی از این جاودانگان جان باخته «آریو برزن» آزادی خواه است که مرگ به جنگ را به از زندگی به ننگ دانست و درود بر روان اندیشه‌ی پاک او که در زمانی که داریوش سوم یکی پس از دیگری شهرهای مادر زمین را راه می‌کرد و پا به فرار گذارده بود [شاید بتوان گفت که داریوش سوم پادشاه ترسویی بوده، زیرا با کوچکترین دشواری و شاید چیزهایی که ما نمی‌دانیم؛ به مکان‌های دیگر پناه می‌برده است. برخی از آنها هم برای گردآوری سپاهی دیگر بوده است. ولی اگر این چنین هم باشد می‌توان گفت او پیش‌بینی همه چیز را می‌کرده است. برای یک پادشاه بسیار سخت است که نامش در زمان شکست دربرابر یک کشور یا گروه دیگر در تاریخ جاودان بماند.] و در پی آن، شاه بی‌تدبیر گجسته مقدونی (اسکندر) ایران را ویران می‌کرد؛ فریاد آزادی ایران بر افراشت و شکست سختی بر وجود سپاه آن جهان خواه به وجود آورد.


همان هنگام که ایران زمین باز بی‌یاور شد

سوشیانتی دگر سر بر آفراشت و فریاد آورد


دریغ است که ایران ویران شود

کنام پلنگان و شیران شود


زمانی که آگاهی یافت که مقدونی جهان خواه از شوش به راه افتاده تا از راه اهواز و بهبهان (استان خوزستان کنونی ) به سوی پارس رود، آریو برزن با ۲۵ هزار تن از همرزمان خویش به بند پارس رفته در آنجا کمین کرده و چشم به راه دشمن سرزمین مقدس ایران ماند. در دربند پارس این دلیران چنان گرمابه‌ای از خون بپا کردند که اسکندر گجستک نخستین شکست خویش را پذیرفت و هنگامی که آن چوپان ناآگاه راه پنهان را به اسکندر نشان داد و مقدونی آریو برزن را دور زد و محاصر کرد باز فریاد این آزادگان این بود.


همه روی یکسر به جنگ آوریم

جهان بر بد اندیش تنگ آوریم


همه سر به تن کشتن دهیم

از آن به که کشور به دشمن دهیم


همه یکدل و یک زبان به قلب سپاه مقدونی تاختند و حلقه ی محاصر را شکستند و در آن دم که پیام آمد که پارسه در خطر است، وی باز به سوی پایتخت شتابان روان شد. به سوی همان جنگ نابرابر. راهی که پایانش را نیک می‌دانست. آری پارسه مقصدی که دلیرمرد تاریخ ما هرگز به آنجا نرسید؛ چرا که مقدونی‌ها که به فرمان گجستک چندی پیش در راه پارس بودند راه بر ژنرال سر افراز ایران بستند و در جنگی که مقدونی‌ها چیرگی نفری داشتند، آریو برزن و یاران میهن خواهشان یکایک بر زمین افتادند تا هر زمان که ما دشتی از لاله را ببینیم، به یاد آن دلیران و همه‌ی جان باختگان در راه ایران باشیم و به احترام همه‌ی شهیدان رنگ زیبای سرخ را بر پرچم بیفزاییم. به پاس‌داشت آریوبرزن ما نام اسکندر را تحریم می‌کنیم و همیشه از او بنام نخستین کسی که طعم تلخ شکست را به اسکندر چشاند، یاد می‌کنیم.
ادامه مطلب

لیست دوم پیامک ها

آن کس که ميگريد يک درد دارد و آن کس که مي خندد هزار و يک درد

اگه يه روز بهت گفتند 1000 نفر دوستت داره،بدون اوليش منم. اگه يه روز بهت گفتند 100 نفر دوستت داره،بدون اوليش منم. اگه يه روز بهت گفتند 10 نفر دوستت داره،بدون اوليش منم. اگه يه روز بهت گفتند 1 نفر دوستت داره،بدون اون يه نفر منم. اگه يه روز بهت گفتند كسي دوستت نداره،بدون من مردم!!!

انسان هيچ وقت بيشتر از آن موقع خود را گول نميزند كه خيال ميكند ديگران را فريب داده است

عشق نمی پرسه اهل کجايی، فقط ميگه تو قلب من زندگی می کنی. عشق نمی پرسه چرا دور هستی فقط ميگه هميشه با من هستی. عشق نمی پرسه که دوستم داری فقط ميگه: دوستت دارم

ترس از رنج از خود رنج بدتر است......... پائولو کوئيلو

به بازار سياه رفتم براي خريدن عشق ولي در ابتداي ورودم روي كاغذي خواندم در غرفه هوس بازان عشق را به حراج گذاشته اند به قيمت نابودي پاك بازان

افسوس... آن زمان که بايد دوست بداريم کوتاهي ميکنيم آن زمان که دوستمان دارند لجبازي ميکنيم و بعد... براي آنچه از دست رفته آه ميکشيم

آبي تر از آنيم که بي رنگ بميريم ازشيشه نبوديم که با سنگ بميريم تقصير کسي نيست که اينگونه غريبيم شايد که خدا خواستکه دلتنگ بميريم

هميشه براي کسی بخند که ميدونی به خاطر تو شاد ميشه... واسه کسی گريه کن که ميدونی وقتی غصه داری و اشک ميريزی برات اشک مي ريزه... براي کسی غمگين باش که در غمت شريکه... عاشقه کسی باش که دوستت بداره!

زندگي را دوست دارم به شرط آن که: (ز)آن زندان نباشد (ن)آن ندامت نباشد (د)آن در ماندگي نباشد (گ) آن گورستان نباشد (ي)آن ياس نباش

ميدونی چرا وقتی تو چشم‌هاي کسی نگاه ميکنی بيشتر دوستش داری؟ چون خودت رو توش ميبينی!!

دنيا را بد ساخته اند... کسي را که دوست داري، تورادوست نمي دارد. کسي که تورا دوست دارد، تو دوستش نمي داري اما کسي که تو دوستش داري و او هم تو را دوست دارد به رسم و آئين هرگز به هم نمي رسند و اين رنج است. زندگي يعني اين.... دکتر شريعتي

دوست آن نيست که هر لحظه کنارت باشد. دوست آن است که هر لحظه به يادت باشد. دوست واقعي کسي است که دست هاي تو را بگيرد ولي قلب تو را لمس کند

لحظات شادي خدا رو ستايش كن لحظات سختي خدا رو جستجو كن لحظات آرامش خدا رو مناجات كن لحظات دردآور به خدا اعتماد كن و در تمام لحظات خدا رو شكر كن

روزي دروغ به حقيقت گفت: مــــيل داري با هم به دريـــا برويم و شنـــا کنيم؟ حقيقــت ساده لــوح پذيرفت و گول خورد. آن دو با هم به کنار ساحل رفتند، وقتي به ساحل رسيدند حقيقت لباسهايش را در آورد. دروغ حيلــــه گـــر لباسهاي او را پوشيد و رفت. از آن روز هميشه حقيقت عــــريان و زشت است، اما دروغ درلبــــــاس حقيقت با ظاهري آراسته نمايان مي شود

معلم گفت: عشق چند بخشه؟ يه بار دستم رو از بالا تا پايين آوردم و با خوشحالي گفتم: يك بخش! ولي وقتي تو رو شناختم فهميدم عشق سه بخشه: 1- عطش ديدن تو 2- شوق با تو بودن 3- اندوه بي تو بودن

يه دختر كوري تو اين دنياي نامرد زندگي ميكرد .اين دختره يه دوست پسري داشت كه عاشقه اون بود.دختره هميشه مي گفت اگه من چشمامو داشتم و بينا بودم هميشه با اون مي موندم يه روز يكي پيدا شد كه به اون دختر چشماشو بده. وقتي كه دختره بينا شد ديد كه دوست پسرش كوره. بهش گفت من ديگه تو رو نمي خوام برو. پسره با ناراحتي رفت و يه لبخند تلخ بهش زد و گفت :مراقب چشماي من باش

ازش پرسيدم چه قدر منو دوست داري؟ گفت: به اندازه جوهر خودكارم. گفتم: خيلي نامردي چون جوهر خودكارت يه روز تموم مي شه لبخند زد و گفت: خودكار من اصلا جوهر نداره.

روزي کـه دلـم پيش دلت بود گرو/ دستان مـرا سخت فشردي کـه نرو/ روزي که دلت به ديگري مايل شد / کـفـشـان مـرا جفت نمودي که برو.

خدايا! ما اگر بد کنيم،تو را بنده هاي خوب بسيار است، تو اگر مدارا نکني ما را خداي ديگر کجاست ؟

هميشه با به دست آوردن اون کسي که دوستش داريم نميتوانيم صاحبش شويم، گاهي لازمه ازش بگذريم تا بتونيم صاحبش بشيم.

جلوی من قدم بر ندار،
شايد نتونم دنبالت بيام.
پشت سرم راه نرو،
شايد نتونم رهرو خوبی باشم.
کنارم راه بيا و دوستم باش

اگر می خوای صد سال زندگی کنی
من می خوام يه روز کمتر از صد سال زندگی کنم
چون من هرگز نمی تونم بدون تو زنده باشم
چقدر عجیبه که :
- تا وقتی مریض نشی کسی برات گل نمیاره
- تا فریاد نکنی کسی به طرفت بر نمی گرده
- تا گریه نکنی کسی نوازشت نمی کنه
- تا قصد رفتن نکنی کسی به دیدنت نمیاد

من غم را در سکوت سکوت را در شب شب را در بستر بستر را براي انديشيدن به تو دوست ميدارم.

اگر اولش به فکر آخرش نباشي آخرش به فکر اولش مي افتي.

لذتي که در فراغ هست در وصال نيست چون در فراغ شوق وصال هست و در وصال بيم فراغ.

آغاز کسي باش که پايان تو باشد.

هرگز اشتباه نكن....اگر اشتباه كردي تكرار نكن.....اگر تكرار كردي اعتراف نكن......اگر اعتراف كردي التماس نكن..... اگر التماس كردي ديگر زندگي نكن.

کاش قلبم درد تنهایی نداشت چهره ام هرگز پریشانی نداشت برگهای آخر تقویم عشق حرفی از یک روز بارانی نداشت کاش می شد راه سرد عشق را بی اختیار پیمود و قربانی نداشت.

مهم این نیست که قطره باشی یا اقیانوس، مهم این است که آسمان در تو منعکس شود.

کاش مي دانستي انتظار ديدنت چه مجازاتي است ... شايد ديگر چشم براهم نمي گذاشتي.

لازمه ی خوشبختی جذب کردن چيزهای تازه نيست، بلکه حذف کردن افکار کهنه است، افکاری که به هيچ دردی نمی خورند.

آنگاه که با دستانت واژه ي عشق را بر قلبم نوشتي سواد نداشتم، اما به دستانت اعتماد داشتم. حال سواد دارم اما ديگر به چشمان خود اعتماد ندارم.

افسوس... آن زمان که بايد دوست بداريم کوتاهي ميکنيم آن زمان که دوستمان دارند لجبازي ميکنيم و بعد... براي آنچه از دست رفته آه ميکشيم

ادامه مطلب

لیست اول پیامک ها

دخترک هميشه ميگفت: من براي نجابت و وفا و زيباييت عاشق تو شدم. پسرک براي روز تولدش سه حيوان خانگي به او هديه داد... اسب سگ و يک پرنده زيبا! تا دخترک خواست دليل اينکار را بپرسد... پسرک رفته بود. براي هميشه...

وقتي به دنيا اومدي، تو تنها كسي بودي كه گريه ميكردي و بقيه مي خنديدن. سعي كن يه جوري زندگي كني كه وقتي رفتي، تنها تو بخندي و بقيه گريه كنن.

هيچکس نمي تونه به دلش ياد بده که نشکنه... ولي حداقل مي تونه يادش بده که وقتي شکست لبه تيزش دست اوني رو که شکستتش نبره.

دوستي يه حادثه و جدايي قانون است. بيا حادثه آفرين و قانون شکن باشيم.

عجيبه که تا مريض نشي کسي برات گل نمي ياره تا گريه نکني کسي نوازشت نمي کنه تا فرياد نکشي کسي به طرفت بر نمي گرده تا قصد رفتن نکني کسي به ديدنت نمي ياد و تا وقتي نميري کسي تورو نمي بخشه.

آدم ها شوخي شوخي به گنجشکها سنگ مي زنند... و گنجشکها جدي جدي مي ميرند... آدمها شوخي شوخي زخم مي زنند... و قلبها جدي جدي مي شکنند... و تو شوخي شوخي لبخند مي زني... و من جدي جدي عاشق ميشم.

زندگي تفسير سه کلمه است : خنديدن .... بخشيدن .... و فراموش کردن .... پس.... بخند .... ببخش .... و فراموش کن.

نگو بار گران بوديمو رفتيم. نگو نامهربون بوديمو رفتيم. آخه اينها دليل محکمي نيست. بگو با ديگران بوديم و رفتيم.

زندگي 2 چيز به من آموخت: آرزوي مرگ و مرگ آرزو.

براي هزارمين بار پرسيد: تاحالا شده من دلت رو بشکنم؟ منم براي هزارمين بار به دروغ گوفتم: نه. هيچ وقت... تا مبدا دلش بشکنه.
زندگي گل سرخئ است که گلبرگهايش خيالي وخارهايش واقعي است.

بجاي دسته گلي که فردا در قبرم نثار مي کني امروز با شاخه گلي کوچک يادم کن به جاي سيل اشکي که فردا بر مزارم مي ريزي امروز با تبسمي شادم کن به جاي متن هاي تسليت که فردا برايم مي نويسي امروز با يک پيغام کوچک خوشحالم کن من امروز به تو نياز دارم نه فردا.

بعضي كلمات همانند سكه بر اثر زيادي استعمال ساييده مي‌شوند و نقش و نگارشان محو مي‌شود، آزادي هم يكي از اين كلمات است.

مثل خردمندان فکر کنید اما با مردم به زبان خودشان حرف بزنید . )ویلیام بولریتس(

اينگونه زندگي کنيم: ساده اما زيبا، مصمم امابي خيال، متواضع اما سربلند، مهربان اما جدي، سبز اما بي ريا، عاشق اما عاقل.

دستم بوي گل مي داد. مرا به جرم گل چيدن گرفتند و محاكمه كردند هيچ كس با خود فكر نكرد كه شايد من گلي كاشته باشم

عشق مثل اب می مونه می تونی توی دستات قایمش کنی اما آخرش دستاتو باز می کنی می بینی نیست. قطره قطره چکه می کنه و بدون اینکه فهمی می بینی دستت پر از خاطره هاست.

وقتي که گفتي تا اخر دنيا باهات مي مونم اون موقع بود که فهميدم چرا مي گن دنيا دو روزه؟

زنان هوشيارتر از آن هستن که مردانگي خود را به همسران خود نشان بدهند.

عشق یعنی یه نفر دیگه هم آرزوهات رو بدونه.

عشق ایستادن زیر باران و خیس شدن با هم نیست عشق آن است که یکی برای دیگری چتری شود و او هیچ وقت نداند که چرا خیس نشد.

گفتم دوستت دارم نگاهي به من کرد و گفت: چند تا؟ دستام رو بالا آوردم و تمام انگشتهاي دستمو نشونش دادم اما اون به کف دستام نگاه مي کرد که خالي بود.

از شمع 3 چيز آموختم: ايستاده بميرم بي صدا بميرم به پاي دوست بميرم.

بهترين ثروتها ترك آرزو است. (امام علي)

زندگي نه آنقدر شيرين و مرگ نه آنقدر تلخ است كه انسان شرافتش را به آن بفروشد.
ادامه مطلب

محل قرار گیری لینک باکس زمزار و سیستم تبادل بنر







 
ساخت سال 1388 عصر ارتباط.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده