تبلیغات ویژه وبلاگ

۱۳۸۸ مرداد ۴, یکشنبه

امام جعفرصادق (علیه السلام)؛ مغز متفکّر جامعه بشری

مقدمه
تجربه نشان داده که جالب ترین قوانین علمی ، از لحاظ شهرت آن بین مردم، و باقی ماندن آن قوانین یعنی فراموش نشدن آنها (چون قوانین علمی هرگز از بین نمیرود و حتی اگر نوع بشر از بین برود قوانین علمی بذات باقی است)ساده ترین آنها میباشد.
هرقدر یک قانون علمی ساده تر باشد زودتر و بیشتر بین مردم توسعه پیداکرده و دیرتر فراموش میشود و مزیت دیگر ساده بودن قوانین علمی این است که فقط بین یک قوم، با یک نژاد وسعت بهم نمیرساند بلکه در بین تمام اقوام و نژادهای جهان پراکنده میشود.
امام صادق(علیه السلام) در روز 17 ربیع الاول سال 83 هجرى قمرى در مدینه متولد گردید. پدر گرامى آن حضرت، امام محمد باقر(علیه السلام) و مادر ارجمندش امّ فروه،دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر می باشد. نام شریفش جعفر ولقب معروفش صادق و کنیه اش ابوعبدالله می باشد. دوره امامت ‏حضرت از سال 114 هجرى آغاز وتا سال 148 هجرى‏ادامه یافت.
آن حضرت در 25 شوال سال 148 هجرى قمرى، درسن 65 سالگى، به دستور منصور دوانیقى خلیفه عباسى، به وسیله سمّى که به آن بزرگوار خورانده شد در شهر مدینه به شهادت رسید ومحل دفنش قبرستان بقیع است. دوازده تا15سال ازعمر شریفش را درکنار جدش امام سجاد (علیه السلام) و نوزده سال را در کنار پدرش امام محمد باقر (علیه السلام) گذراند. در این دوره ( 83-114 ) امام صادق ( علیه السلام) از علم و تقوی و کمال و فضیلت آنان در حد کافی بهره مند شد . ازسال 114هجری تا 148 هجری امام در دوره ی امامتش مکتب جعفری را به تکامل رساند. دوران امامت آن امام 34 سال بوده که با اواخر حکومت امویان واوایل حکومت عباسیان مصادف می باشد . در این مدت امام تلاش و کوشش خود را در مسائل علمى، سخت آغاز کرد، 4000 دانشمند را تربیت و ذخیره علمى بزرگى براى امت برجاى گذاشت وعلوم و فنون بسیاری را که جامعه آن روز تشنه آن بود ، به جامعه اسلامی ارزانی داشت. حرکت علمى او آن سان گسترش یافت که سراسر مناطق اسلامى را دربر گرفت هشت سال آخر،امام (علیه السلام) بسیار تحت فشار و اختناق حکومت منصور عباسی قرار داشت . دراین دوره امام دائما تحت نظر بود و مکتب جعفری عملا تعطیل گردید .
امام با وجود آزارهاى اموى و عباسى از هرنوع فرصتى استفاده مى‏کرد تا نهضت علمى خود را به راه اندازد.هدف امام صادق(علیه السلام) از گسترش برنامه فرهنگى، از بین بردن جهل امت و تقویت عقیده به مکتب اسلام و نیز ایستادگى در برابر امواج کفرآمیز و شبهه هاى گمراه کننده و حل مشکلات ناشى از انحراف حکومت بود. آنچه به دوره امامت‏حضرت امام صادق(علیه السلام) ویژگى خاصى بخشیده،استفاده از علم بى‏کران امامت، تربیت دانش طلبان و بنیان گذارى‏فکرى و علمى مذهب تشیع است. در اینجا به برخی از تئوری های امام جعفر صادق (علیه السلام)مغز متفکر شیعه راجع به بعضی از مسائل علمی در باب پیدایش جهان ، قدرت هسته ای ، مولکول های آب وتجزیه آن ساختمان بدن انسان ، نور، زمین ،زلزله ،آلودگی پیرامون و.... که بیش از دوازده قرن پیش بیان داشته به اختصار بیان می شود. این نظریات منطبق بر قوانین علمی قرن حاضرند ومیتوان به جرأت گفت که امام صادق علیه السلام مغز متفکر جامعه بشری است چراکه تاریخ علمی جهان،نظریات مسلمانان وبویژه پیروان آن امام از قرن 2 هجری قمری تا به امروزبر نظریات علوم مختلفی از قبیل نجوم،فیزیک،شیمی،پزشکی،میکانیک،روانشناسی و... تأثیر گذار بوده اند.

نظریه امام صادق(علیه السلام) در باب پیدایش جهان
امام صادق راجع به بعضی از مسائل فیزیکی چیزهائی گفته که ازلحاظ تئوری کوچکترین تفاوتی با نظریه بوجود آمدن جهان دراین عصر ندارد امام صادق(علیه السلام) راجع به پیدایش دنیا چنین گفته است : جهان از یک جرثومه بوجود آمد و آن جرثومه با دو قطب متضاد سبب پیدایش ذره گردید و آنگاه ماده بوجود آمد و ماده تنوع پیدا کرد و تنوع ماده ناشی از کمی یا زیادی ذرات آنها می باشد. این تئوری با تئوری اتمی امروزی راجع به بوجود آمدن جهان هیچ تفاوت ندارد ودو قطب متضاد،دو شارژمثبت ومنفی درون اتم است وآن دوشارژسبب تکوین اتم گردیده واتم هم ماده رابه وجودآورده وتفاوتی که بین مواد(یعنی عناصر) دیده می شود ناشی ازکمی یا زیادی چیزهائی است که درون اتم عناصرموجود می باشد.
نظریه علمی مهبانگ(انفجار بزرگ):
مِهبانگ یا انفجار بزرگ یک نظریه علمی است، و لحظه آغازین هستی را گویند که کل هستی (شامل زمان و هر سه بعد) از آن هنگام، بر طبق این نظریه، شروع شده‌است.
بر طبق این نظریه، جهان فعلی ما از ذره بسیار کوچک تر از کوچک‌ترین ذرات بنیادی بوجود آمد. البته علم فیزیک در آن لحظه وجود نداشت، و به این حالت تکینگی گویند. در واقع بر طبق این نظریه، از این تکینگی جهان منفجر شد و از این ذره همهٔ ذرات بنیادی به وجود آمدند و شروع کردند از مرکز آن دور شدن، که میلیاردها کهکشان و از جمله همین کهکشان راه شیری خودمان به وجود آمدند.این انفجار باعث انبساط جهان به صورت بادکنکی می‌شود. البته نیروی دیگری که در این انبساط و کند شدن سرعت انبساط آن تأثیر دارد نیروی جاذبه‌است .

نظریه امام صادق(علیه السلام) راجع به قدرت هسته ای
یکی ازنظریه های بدیع امام صادق(علیه السلام) این است که هرچه موجودیت ذاتی دارد غیر از خداوند ، دارای ضد خود می باشد اما بین ضدین تصادم بوجود نمی آید واگر تصادم بوجود بیابد،بعید نیست جهان ویران شود.این نظریه،خلاصه نظریه ماده وضد ماده امروزی است تفاوت ماده با ضدماده این است که در اتم های ماده (عناصرمعمولی) بارالکتریکی(الکترون)منفی است وبارالکتریکی(پروتون)درهسته اتم، مثبت.اما درضد ماده بارالکتریکی(الکترون) مثبت است و بارالکتریکی(پروتون) درهسته اتم منفی . کسی آزمایش نکرده که هرگاه اتم های ماده با اتم های ضد ماده تصادم کند وانفجاربوجود بیاید چه خواهد شد.هرچه راجع به این انفجار گفته می شود جنبه تئوری دارد. بین انفجار بمب اتمی با انفجارناشی از تصادم ماده وضد ماده فرق وجود دارد. چون وقتی یک بمب اتمی یا هیدروژنی منفجر می شود ، قسمتی کم از ماده مبدل به انرژی می گردد و قسمت زیاد ماده عاطل می ماند یعنی مبدل به انرژی نمی شود .

نظریه امام صادق (علیه السلام) راجع به مولکول های آب و تجزیه آن
در محضر درس حضرت امام صادق (علیه السلام) برای ادراک قوانین علوم ،تجربه هم بکار می رفت آزمایشگاه محضر درس حضرت امام متناسب با زمان بوده اما ثابت می کند که آن دانشمند بزرگ در علوم فقط به تئوری اکتفا نمی کرده و تا آنجا که امکان داشته تئوری را به محک تجربه می زده است . امام (علیه السلام) متوجه شده بود که هوا یک عنصربسیط نیست و پی بردن به این موضوع بدون تجربه بعید به نظر می رسد در نیمه اول قرن دوم هجری بوجود اکسیژن و هم بوجود هیدروژن ( درآب ) پی برده بود که در آب چیزی هست که می سوزد و به همین جهت گفت که آب مبدل به آتش می شود . امام صادق (علیه السلام) بوسیله پدرش که او هم مردی دانشمند بود(امام باقر العلوم) به وجود هیدروژن در آب پی برد و بعد خود او فهمید که در هوا اکسیژن وجود دارد .وجای بسی تعجب است که چگونه امام صادق (علیه السلام) یا پدرش امام محمد باقر (علیه السلام) به وجود گاز هیدروژن که خالص آن در طبیعت نیست و رنگ و بو و طعم ندارد پی بردند . تجزیه کردن آب هم مستلزم استفاده از جریان برق است آیا یکی از آن دو توانسته بود از جریان برق برای تجزیه آب استفاده کند که بعید به نظر می رسد. آیا امام صادق (علیه السلام) یا پدرش امام محمد باقر (علیه السلام) برای جداکردن هیدروژن از آب بوسیله ای پی برده بودند که هنوز دانشمندان از آن بی اطلاع هستند ؟ و آنها توانسته بودند با وسیله ای غیر از جریان برق ، هیدروژن را از آب جدا کنند ؟

نظریه امام صادق(علیه السلام) راجع به ساختمان بدن انسان
امام صادق(علیه السلام) مثل سایرمسلمین می گفت که انسان ازخاک آفریده شده است.فرق اوبا مسلمانان دیگر این بود که راجع به آفرینش انسان ازخاک می گفت تمام چیزهائی که درخاک هست دربدن آدمی وجود دارد. او می گفت چهارچیزاست که دربدن انسان زیاد می باشد وهشت چیزاست که دربدن انسان کم می باشد وهشت چیزدیگر دربدن انسان خیلی کم است.اما به یک اندازه نیست و بعضی ازآنها در بدن انسان خیلی زیاد است و بعضی ازآنها خیلی کم.در بین چیزهائی هم که دربدن انسان زیاد است،مساوات وجود ندارد وبعضی ازآنها ازبعضی دیگرکمترمی باشد.بعد ازدوازده قرن ونیم،امروزنظریه امام صادق (علیه السلام) ازلحاظ علمی به ثبوت رسیده ودرصحت آن تردید وجود ندارد، وامام فقط اسم موادی را که دربدن انسان وجود دارد نبرد.هشت چیزکه بنا به گفته امام (علیه السلام) در بدن انسان خیلی کم است این عناصرمی باشد:مولیبدن، سیلیسیوم، فلوئور، کوبات ، منگنز ، ید ، مس ، روی و آن هشت چیز که در بدن انسان نسبت به هشت عنصرفوق زیادتر می باشدعبارت است از:منیزیم ، سدیم ، پتاسیم ، کلسیم، فسفر، کلر ، گوگرد ، آهن و آن چهار عنصر که در بدن انسان خیلی زیاد می باشد عبارت است ازاکسیژن ، کربن ، هیدروژن و ازت . مسلما پی بردن به این عناصر در بدن انسان کار یک روز یا دو روزنبوده.

نظریه امام صادق(علیه السلام) راجع به نور
یکی ازبدایع علمی امام جعفر صادق(علیه السلام) نظریه او راجع به نورمی باشد. امام صادق(علیه السلام)اولین کسی است که گفت: نورازچشم بسوی اشیاء نمی رود این است که ما درتاریکی چیزی را نمی بینیم درصورتی که اگرنورازطرف چشم ما بسوی اشیاء می رفت در تاریکی همه چیز را می دیدیم .
امام صادق (علیه السلام) گفت: برای اینکه بتوان چیزی را دید باید آن شیء روشن باشد و اگر خود روشن نیست باید یک شیء نورانی بر آن بتابد و آن را روشن کند تا اینکه بتوان آن را دید .او گفته است که نوراز طرف اشیاء بسوی چشم ما می آید و از آن نور که از طرف هر شیء بسوی چشم ما می آید فقط قسمتی به چشم ما می تابد و بهمین جهت ما اشیاء دور را بخوبی نمی بینیم و اگر تمام نوری که از یک شیء دور بسوی چشم می آید به دیده برسد ما شیء دور را نزدیک خواهیم دید و اگر بتوان چیزی ساخت که بدان وسیله تمام نوری را که از یک شیء دور می آید به چشم تابانید ، در صحرا شتری را که در فاصله سه هزار ذرع می چرد در فاصله شصت ذرعی خواهیم دید یعنی پنجاه بار آن را نزدیکتر مشاهده خواهیم کرد . این تئوری بوسیله شاگردان حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منتقل گردید و در دانشگاههای اروپا تدریس شد اگر تئوری نور از طرف امام صادق (علیه السلام) ابراز نمی شد آیا ( لیپرشی) فلاماندی و گالیله می توانستند دوربین فلکی بسازند و گالیله اجرام دنیای خورشیدی را مورد ترصید قرار بدهد ؟ و با مشاهدات خود نظریه ( کوپرنیک ) و( کپلر) را مبنی بر این که اجرام دنیای خورشیدی از جمله زمین بدور خورشید می گردند تأیید نماید ؟
نظریه امام صادق(علیه السلام) درمورد علت تیره بودن اجسام و درخشنده بودن آنها
او گفت هرجسمی که جامد و جاذب باشد کدر است و هرجسم که جامد و دافع باشد کم یا بیش شفاف جلوه میکند.
از او پرسیدند که جاذب چه میباشد؟ در جواب گفت جاذب ، حرارت.
این نظریه فیزیکی که امروز میدانیم با یک الحاق، یک قانون علمی است بقدری جالب توجه مینماید که آدمی حیرت میکند چگونه در نیمه دوم قرن هفتم میلادی و نیمه اول قرن دوم هجری ، مردی توانسته است یک چنین نظریه بدیع را ابراز نماید.
امروز اگر از یکصد نفر از افراد عادی بپرسند که چه میشود یک جسم کدر میگردد و جسم دیگر شفاف بنظر میرسد نمیتواند پاسخ بدهد یعنی بگوید به چه علت آهن تیره است و بلور درخشان میباشد.
قانون فیزیکی امروز میگوید هرجسم که امواج حرارت بسهولت از آن عبور کند (یعنی هادی حرارت باشد) و امواج (الکترومانیه تیک) از آن عبور نماید (یعنی هادی الکتریسیته و امواج مان یه تیزم باشد) تیره است و درخشندگی ندارد.
(امواج الکترومانیه تیک امواجی است که ما به کمک آنها صدای رادیو را می شنویم و تصاویر تلویزیون را می بینیم و علائم رادیوئی دنیاهای دیگر (آن طور که مجلات علمی اروپا و امریکا گفته اند) نیز بوسیله آن امواج بزمین میرسد و اگر روزی از دنیاهای دیگر موجودات عاقل بخواهند با نوع بشر مکالمه کنند به احتمال نزدیک بیقین بوسیله همین امواج مکالمه خواهند کرد.)
اما اجسامی که حرارت بخوبی از آنها عبور نمیکند (هادی حرارت نیستند) و امواج الکترومانیه تیک را عبور نمیدهند (عایق میباشند) درخشندگی دارند.
امام جعفر صادق علیه السلام صحبت از امواج الکتریسیته و مانیه تیک (مغناطیسی) نکرد و فقط صحبت از حرارت نمود معهذا آنچه گفت با یک الحاق مطابق با قوانین فیزیکی امروز است و قوانین فیزیکی میگوید علت این که بعضی از اجسام تیره است (مثل آهن) این میباشد که امواج الکترومانیه تیک از آنها عبور میکند و به عبارت جامع هادی است.
ولی اجسامی که حرارت از آنها عبور نمیکند یا اینکه با بطء عبور مینماید و مانع از عبور امواج الکترومانیه تیک است (عایق میباشد) درخشندگی دارد.
نظریه کلی جعفر صادق علیه السلام در مورد علت تیره بودن اجسام و درخشنده بودن آنها براساس جاذب بودن است و بعد از اینکه از او توضیح خواسته اند گفته است اجسامی که جاذب حرارت میباشند تیره میشوند و اجسامی که جاذب حرارت نمیشوند کم یا بیش شفافیت دارند.
مسئله جاذب بودن ، هم مثل دو قطب متضاد در نظریه(پیدایش جهان)امام جعفر صادق علیه السلام، خیلی جالب توجه است و همین موضوع سبب گردیده که نظریه اش با قوانین فیزیکی امروزی در مورد علت کدورت و شفاف بودن اجسام، مطابقت نماید.
اگر از او توضیح نمی خواستند و او نمی گفت که اجسام جاذب حرارت، کدر میشود و اجسامی که حرارت را جذب نمی نماید کم یا بیش ، شفاف بنظر میرسد، نظریه او، با قوانین فیزیکی امروز، هیچ تفاوت نداشت.
اما چون صحبت از حرارت کرده و از امواج الکتریکی و مغناطیسی صحبت ننموده، نظریه اش در قبال قوانین فیزیکی امروز، احتیاج به تکمیل دارد و باید جذب امواج الکترومانیه تیک را هم (در مورد اجسام تیره) بر آن افزود تا اینکه کامل شود. نظریه جعفر صادق علیه السلام در این مورد طوری جالب توجه میباشد که پی نبردن به مسئله عبور امواج الکترومانیه تیک از ارزش آن نمیکاهد. مغزی که توانسته بعلت تیره بودن بعضی از اجسام و شفاف بودن بعضی دیگر پی ببرد آنقدر نسبت به اندیشه معاصران برتری داشته که ما میتوانیم بدون بیم از اینکه متهم به اغراق بشویم بگوئیم که از لحاظ علمی مغز یک نابغه بوده است.

نظریه امام صادق(علیه السلام) را جع به زمین
امام دوازده قرن قبل دریافت که زمین اطراف خود می گردد وآنچه سبب توالی روزوشب میشود گردش خورشید دراطراف زمین نیست(که وی آن راازلحاظ عقلی غیرقابل قبول می دانست) بلکه گردش زمین دراطراف خود سبب میگردد که روزوشب بوجود بیایدودائم نیمی اززمین تاریک وشب باشد ونیمی دیگرروشن و روز.امام صادق(علیه السلام) که به این حقیقت علمی پی بردازقوانین مکانیک نجومی اطلاع داشت ومی دانست که اثرنیروی جاذبه که با دو شکل یکی به شکل نیروی فرارازمرکز،ودیگری بشکل نیروی جذب بسوی مرکز بروزمی کند سبب می گردد که اجرام آسمانی دور خود بگردند.چون بعید است که او، بدون پی بردن به این دو شکل توانسته باشد به حقیقت گردش زمین دراطراف خود پی ببرد .
نظریه امام صادق(علیه السلام) را جع به زلزله
امام صادق (علیه السلام) راجع به نظام جهان چیزی گفته که کوچکترین تفاوتی با نظریه دانشمندان فیزیکی این عصر ندارد . امام صادق (علیه السلام) فرمود : وقتی در اوضاع دنیا بی نظمی می بینید و مشاهده می کنید که ناگهان طوفان می شود و سیل جاری می گردد و زلزله خانه ها را ویران می نماید ،این ها را دلیل بر بی نظمی جهان ندانید و آگاه باشید که هر یک از این وقایع غیر منتظره از یک یا چند قاعده ثابت و غیر قابل تغییر اطاعت می نماید و بر اثر آن قواعد ثابت است که این وقایع روی میدهد . امروز دانشمندان فیزیک یعنی علمائی که فقط از قواعد ریاضی پیروی می کنند و غیر از آن قواعد را علم نمی دانند همین عقیده را دارند علمای فیزیک و زمین شناس می گویند که طوفان و زلزله و آتشفشان یک واقعه غیر عادی نیست بلکه مطیع قوانین طبیعت است.

موضوع آلودگی محیط زیست از دیدگاه امام صادق(علیه السلام)
امام صادق(علیه السلام) گفت: پیرامون خود را آلوده نکنید
امام صادق (علیه السلام) مانند کسی که وضع امروزرا ببیند گفت، آدمی باید طوری زندگی نماید که پیرامون خود را آلوده نکند زیرا اگر آلوده نماید روزی می آید که زندگی براو ، دشوار و شاید غیر ممکن می شود واین درحالی است که موضوع آلودگی محیط حتی در سی سال قبل هم وجود نداشت.

توصیه امام صادق(علیه السلام) به مادران واثبات علمی آن
یکی ازمظاهر نبوغ علمی امام (علیه السلام) توصیه او به مادران بود تا این که کودکان شیرخواررا درطرف چپ خود بخوابانند.در نیمه دوم قرن نوزدهم،محققان دانشگاه (کورنیل) در امریکا دریافتند وقتی نوزاد در طرف چپ مادر می خوابد آسوده تر ازآن است که در طرف راست بخوابد و اگر او را در طرف راست بخوابانند درفواصل نزدیک ازخواب بیدارمیشود و گریه می کند.با استفاده از امواج هولوگرافی فهمیدند که امواج صدای ضربان قلب مادر که در تمام بدن پخش می شود بگوش جنین می رسد.
بعد از آزمایش های متعدد دانشمندان مرکز تحقیق دانشگاه کورنیل دانستند که طفل در شکم مادر نه فقط عادت به شنیدن ضربان قلب او می کند بلکه آن ضربان به حیات وی نیز وابستگی دارد و هرگاه ضربان ادامه نیابد ، طفل در شکم مادر از گرسنگی می میرد.
عادتی که جنین ، قبل از تولد، به شنیدن صدای ضربان قلب مادر دارد طوری در وی نافذ میشود که بعد از تولد هم اگر صدای قلب مادر را نشنود احساس اضطراب می نماید به همین جهت وقتی نوزاد در طرف چپ مادر قرار گیرد چون صدای قلبش را می شنود آرام می گیرد لیکن در طرف راست چون آن صدا به گوشش نمی رسد مضطرب می شود.


منبع:
کتاب ابوجعفر صادق(علیه السلام) مغز متفکر جهان اسلام
مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

محل قرار گیری لینک باکس زمزار و سیستم تبادل بنر







 
ساخت سال 1388 عصر ارتباط.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده