تبلیغات ویژه وبلاگ

۱۳۸۸ تیر ۲۳, سه‌شنبه

اشعاری از مریم حیدرزاده


تا قيامت
من ميگم بهم نگاه کن
تو ميگي که جون فدا کن
من ميگم چشمات قشنگه
تو ميگي دنيا دو رنگه
من ميگم دلم اسيره

تو ميگي که خيلي ديره
من ميگم چشماتو واکن
تو ميگي منو رها کن
من ميگم قلبم رو نشكن

تو ميگي من مي شكنم من ؟
من ميگم دلم رو بردي
تو ميگي به من سپردي ؟
من ميگم دلم شكسته است
تو ميگي خوب ميشه خسته است
من ميگم بمون هميشه

تو ميگي ببين نمي شه
من ميگم تنهام مي ذاري
تو ميگي طاقت نداري
من ميگم تنهايي سخته
تو ميگي اين دست بخته
من ميگم خدا به همرات
تو ميگي چه تلخه حرفات
من ميگم که تا قيامت
برو زيبا به سلامت
من ميگم خدا به همرات

تو ميگي چه تلخه حرفات
من ميگم که تا قيامت
برو زيبا به سلامت
خلوت يك شاعر
کاش در دهكده عشق فراواني بود
توی بازار صداقت کمي ارزاني يود

کاش اگر گاه کمي لطف به هم ميكرديم
مختصر بود ولي ساده و پنهاني بود
کاش به حرمت دلهای مسافر هر شب
روی شفاف ترين خاطره مهماني بود
کاش دريا کمي از درد خودش کم مي کرد
قرض مي داد به ما هرچه پريشاني بود
کاش به تشنگي پونه که پاسخ داديم
رنگ رفتار من و لحن تو انساني بود

مثل حافظ که پر از معجزه و الهامست
کاش رنگ شب ما هم کمي عرفاني بود
چه قدر شعر نوشتيم برای باران
غافل از آن دل ديوانه که باراني بود
کاش سهراب نمي رفت به اين زودي ها
دل پر از صحبت اين شاعر کاشاني بود
کاش دل ها پر افسانه ي نيما مي شد
و به يادش همه شب ماه چراغاني بود

کاش اسم همه دخترکان اينجا
نام گلهای پر از شبنم ايراني بود
کاش چشمان پراز پرسش مردم کمتر
غرق اين زندگي سنگي و سيماني بود
کاش دنياي دل ما شبي از اين شبها
غرق هر چيز که مي خواهي و مي داني بود
دل اگر رفت شبي کاش دعايي بكنيم
راز اين شعر همين مصرع پاياني بود

گفت و گو
من ميگم بهم نگاه کن
تو ميگي که جون فدا کن
من ميگم چشات قشنگه
تو ميگي دنيا دو رنگه
من ميگم چه قدر تو ماهي
تو ميگي اول راهي
من ميگم بمون هميشه

تو ميگي ببين نميشه
من مي گم خيلي غريبم
تو ميگي نده فريبم
من ميگم خوابت رو ديدم
تو ميگي ديگه بريدم

من ميگم هدف وصاله
تو ولي ميگي محاله
من ميگم يه عمره سوختم
تو ميگي قلبم رو دوختم
من ميگم چشمات و واکن
تو ميگي من و رها کن
من ميگم خيلي ديوونم

تو ميگي آره مي دونم
من ميگم دلم شكسته ست
تو ميگي خوب ميشه خسته ست
من ميگم بشين کنارم
تو ميگي دوستت ندارم
من ميگم بهم نظر کن
تو ولي ميگي سفر کن
من ميگم واسم دعا کن

تو ميگي نذر رضا کن
من ميگم قلبم رو نشكن
تو ميگي من مي شكنم من ؟
من ميگم واست مي ميرم
تو ميگي نمي پذيرم
من ميگم شدم فراموش؟
تو ميگي نه ، رفتم از هوش

من ميگم که رفتم از ياد ؟
تو ميگي نه مرده فرهاد
من ميگم باز شدي حيروون ؟
تو ميگي بيچاره مجنون
من ميگم ازم بريدي ؟
تو مي پرسي نا اميدي ؟
من ميگم واسم عزيزي
تو ميگي زبون ميريزي؟
من ميگم تو خيلي نازي

تو ميگي غرق نيازي
من ميگم دلم رو بردي
تو ميگي به من سپردي ؟
من ميگم کردم تعجب
تو ميگي ديگه بگو خب
من ميگم تنهايي سخته
تو ميگي اين دست بخته
من ميگم دل تو رفته

تو ميگي هفت روزه هفته
من ميگم راه تو دوره
تو ميگي چاره عبوره
من ميگم مي خوام بشم گم
تو ميگي حرفاي مردم ؟
من ميگم نگذري ساده ؟
تو ميگي آدم زياده
من ميگم دل به تو بستن ؟
تو ميگي اينقده هستن

من ميگم تنهام ميذاري ؟
تو ميگي طاقت نداري ؟
من ميگم خدا به همرات
تو ميگي چه تلخه حرفات
من ميگم اهل بهشتي
تو ميگي چه سرنوشتي
من ميگم تو بي گناهي
تو ميگي چه اشتباهي

من ميگم که غرق دردم
تو ميگي مي خوام بگردم
من ميگم چيزي مي خواستي ؟
تو ميگي تشنمه راستي
من ميگم از غم آبه
تو ميگي دلم کبابه
من ميگم برو کنارش
تو ميگي رفت پيش يارش

من ميگم با تو چيكار آرد ؟
تو ميگي کشت و فرار کرد
من ميگم چيزي گذاشته ؟
تو ميگي دو خط نوشته
من ميگم بختش سياهه
تو ميگي اون بي گناهه
من ميگم رفته که حالا
تو مي گي مونده خيالا

من ميگم ميآد يه روزي
تو ميگي داري مي سوزي
من ميگم رنگت چه زرده
تو مي پرسي بر ميگرده ؟
من ميگم بياد الهي
تو ميگي که خيلي ماهي
من ميگم ماهت سفر کرد
تو ميگي تو رو خبر کرد ؟

من ميگم هر کي با ماهش
تو ميگي بار گناهش؟
من ميگم تو بي وفايي
تو ميگي بريم يه جايي
من ميگم دلم اسيره
تو ميگي نه خيلي ديره
من ميگم خدا بزرگه
تو ميگي زندگي گرگه
من ميگم عاشق پرنده ست

تو ميگي معشوق برنده ست
من ميگم به روزها شك کن
تو ميگي بهم کمك کن
من ميگم خدانگهدار
تو ميگي تا چي بخواد يار
من ميگم که تا قيامت

برو زيبا به سلامت
مثل هيچ کس
مث اون موج صبوري که وفاداره به دريا
تو مهي مثل حقيقت مهربوني مث رؤيا
چقدر تازه و پاکي مث ياسای تو باغچه
مث اون ديوان حافظ که نشسته لب طاقچه
تو مث اون گل سرخي که گذاشتم لای دفتر
مث اون حرفي که ناگفته مي مونه دم آخر
تو مث بارون عشقي روي تنهايي شاعر
تو همون آبي که رسمه بريزن پشت مسافر
مث برق دو تا چشمي توی يك قاب شكسته
مث پرواز واسه قلبي که يكي بالاشو بسته
مث اون مهمون خوبي که ميآد آخر هفته
مث اون حرفي که از ياد دل و پنجره رفته
مث پاييزی وليكن پری از گل های پونه
مث اون قولي که دادی گفتي يادش نمي مونه
تو مث چشمه آبي واسه تشنه تو بيابون
تو مث يه آشنا تو غربت واسه يه عاشق مجنون
تو مث يه سرپناهي واسه عابر غريبه
مث چشماي قشنگي که تو حسرت يه سيبه
چشمه ي چشماي نازت مث اشك من زلاله
مث زندگي رو ابرا بودنت با من محاله
يك روزي بيا تو خوابم بشو شكل يك ستاره
توي خواب دختري که هيچ کس و جز تو نداره
تو يه عمر مي درخشي تو يه قاب عكس خالي
اما من چشمام رو دوختم به گلاي سرخ قالي
تو مث بادبادك من که يه روز رفت پيش ابرا
بي خبر رفتي و خواستي بمونم تنهاي تنها
تو مث دفتر مشقم پر خطای عجيبي
مث شاگردای اول کمي مغرور و نجيبي
دل تو يه آسمونه دل تنگ من زميني
مي دونم عوض نمي شي تو خودت گفتي هميني
تو مث اون کسي هستي که ميره واسه هميشه
التماسش مي کني که بمون اون ميگشه نميشه
مث يه تولدي تو مث تقدير مث قسمت
مث الماسي که هيچ کس واسه اون نذاشته قيمت
مث نذر بچه هايي مث التماس گلدون
مث ابتداي راهي مث آينه مث شمعدون
مث قصه هاي زيبا پري از خوابای رنگي
حيفه که پيشم نمونن چشای به اين قشنگي
پر نازي مث ليلي پر شعري مث نيما
ديدن تو رنگ مهره رفتن تو رنگ يلدا
بيا مثل اون کسي شو که يه شب قصد سفر کرد
ديد يارش داره ميميره موند ش و صرف نظر کرد
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

محل قرار گیری لینک باکس زمزار و سیستم تبادل بنر







 
ساخت سال 1388 عصر ارتباط.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده